گوش به گوش رفتم تا رسیدم وبلاگ یعقوب خانhttp://ynlordegan.blogfa.com/سالهاست ننوشته است!برایش نوشتم:سلامجناب یعقوب خان، ادبیات به ته رسید که دیگر ننوشتی برار ؟!آخرین پست مال سالها پیش است انگار !زنده ای؟سالمی؟قلم را اجاره که نداده ای، شکست ؟به طلب نان و آبی و مجالت نیست ؟اوضاع مرتب شده است و ما بی خبریم ؟چه حال و خبر؟اقلا سالی، ماهی، یک سیاهه ای بگذار. به نظرتون زنده است؟چی شد که دیگه کسی چیزی ننوشت و دوران وبلاگ به ته رسید انگار ؟من نمی خونم وب، اما ای
خدایا سمت کوه بورم یا دریا
کجه قرار بیرم مه دل بوه وا
اگه دوه مه دور تار و لله وا
مه تن اینجه درا مه دل با کیجا
حال و هوا داشته نرگس بانو
چشم جلا داشته نرگس بانو
قد رعنا داشته نرگس بانو
امر خدا داشته نرگس بانو
مهر و وفا داشته نرگس بانو
چنده من هارشم این دار و اون دار
از دست عاشقی دل دارمه نخار
الهی بمیره دشمن برار
مه قسمت نیبو خرابه کنار
حال و هوا داشته نرگس بانو
چشم جلا داشته نرگس بانو
چادر سیا داشته نرگس بانو
امر خدا داشته نرگس بانو
مهر
موتور بازی سازی گیم میکر یکی از محبوب ترین موتور های بازی سازی بین تازه کار هاست. یکی از دلایل محبوبیت این موتور بازی سازی بی نیاز بودن بازی ساز از کدنویسی است. در این موتور کاربر می تواند تنها با استفاده از کشیدن و انداختن یک بازی بسازد. این قابلیت Drag & Drop یا به اختصار DnD نام دارد.
گیم میکر موتوری بسیار ابتدایی است که برای تازه کار ها و کسانی که تازه بازی سازی را شروع کرده اند عالی است. یکی دیگر از ویژگی های خوب این موتور کم حجم بودن آن است. زبا
یه مطلبی از ايمه روایت شده بود که کسی که پدر خودش رو به قتل برسونه عمرش کوتاه میشه. من این جمله رو خیلی سال پیش مطالعه کردم و از اون به بعد همیشه این جمله رو دیدم که تو فیلما اتفاق میفته! تو نود و نه درصد فیلمای ایرانی و خارجی که دیدم پسرانی که پدرشونو کشتن تو فیلم کشته شدن!
روایت بعدی درباره احترام به والدینه که شنیده بودم کسی که به توصیه والدین عمل نکنه شکست میخوره؛ بازم نودونه درصد فیلما ازدواج هایی که والدین مخالفن به ضررشون تموم میشه.
ج
امان الله میرزاوند مرحوم امان الله میرزاوند فرزند فرج الله(لرزو) فردی با سواد و تحصیل کرده و عالی رتبه که حتی در دوران گذشته به برخی از بزرگان خواندن و نوشتن یاد داده است!
وی از نزدیکان دکتر محمد مصدق و از یاران ایشان بوده است. امان الله در سال 1332در جریان کودتای مرداد دستگیر میشود او بیش از 12سال در زندان به سر برده و سرانجام در سال 1356موفق به فرار از زندان میشود ولی متاسفانه توسط ساواک زخمي میشود اما زخمي شدن مانع رسیدن او به زادگاهش نمیشود،
ام
اگر نیرویش زخمي می شد، حتما می کشیدش عقب، یک تنه.
وقتی عقب نشینی شود، کسی زخمي را با خود نمی آورد . طرف می ماند با سلاح و خستگی اش. ولی عمار برای هر کدام وقت می گذاشت. برای تک به تکشان حوصله به خرج می داد.
روز به روز روی خودش کار می کرد تا روی نیرو بیشتر تاثیر بگذارد. نیرو قبول می کرد که عمار پایش می ایستد.
به جای اینکه بگوید برویید، می گفت بیایید.
خیلی هوای نیرویش را داشت مسئول گروهان بود.
برای همین اداره کردن نیرو را خوب می دانست.
او را با عنوان ف
تو شعر تازه میسرایی دلمسر به هوای باغ رویا میشهبه واژه واژه های این شعرزخمي وعده های فردا میشههردفعه مرهم امیدی به زخمهردفعه زخم با غمی وامیشهآواره ی خاطره و غزلهاستبسکه به جرم عشق رسوا میشههردوتا پای دل و میشکنم تاکه نگی دوباره پیدا میشهایندفعه عاشق تو و شعر بشهقول میدم می برپا میشهخ سعادتی_پامچال
پدرم پنجشنبه شب گذشته آمد به دیدن عمومامه.
روز جمعه با پدرم، عموحسن، عمه طاووس و خیلی های دیگر جمع شدیم خانه ی عمومامه.
بی صدا، سر جایش دراز کشیده بود. تشکچه و لباسش را عوض کرده بودند. انگار دهانش قدری کج شده بود.
عمه دستش را گرفته بود و هر از گاهی آرام گریه می کرد. من طرف دیگرش نشسته بودم و به صورتش نگاه می کردم. مثل روز قبل، در حالی که ابروهای عمو را آرام بالا می زدم، خودم را کنترل می کردم. ابروهاش بلند شده بود و روی طاق چشم های چال افتاده اش ژ
icv چیست:
icv در لغت مخفف کلمه inoti curriculum vitea به معنی رزومه سازه آی نوتی است.
درآی نوتی این امکان برای شما فراهم شده که رزمه کاری و افتخاراتی خود را به همراه محصولات و خدمات به نمایش بگذارید.
Icv یک سرویس تا توانمندی های خود را معرفی کنند. در واقع این سرویس به افراد جامعه کمک میکند تا یک سایت تک صفحه ای در دنیا داشته باشند تا اطلاعات شخصی ماننده بیوگرافی، تحصیلات، سوابق کاری، الایق و در اختیار همه افراد جامعه قار دهند.
Icv در واقع کمک به شناخت اف
یه ﻭﻗﺘﺎ ﻻﺯﻡ ﺯﻣﻦ ﺑﺨﻮﺭ ﺗﺎ ﺑﺒﻨ ﺎ ﺸﺘﺘﻦ .ﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪﺗﻦ .ﺎ ﻣﺮﻥ .ﺎ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﻣﻤﻮﻧﻦ!!!
ﺎﻫ ﻻﺯﻡ ﺟﻮﺭ ﺯﻣﻦ ﺑﺨﻮﺭ ﻪ ﺯﺧﻤ ﺑﺸ .ﺯﺧﻤﺎﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﺑﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺑﺒﻨ .ﺎ ﻧﻤ ﻣﺎﺷﻦ .ﺎ ﻣﺮﻫﻢ ﻣﺰﺍﺭﻥ .ﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭﺩﻥ .ﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺩﻥ .
ﻫﻮﻗﺖ ﺗﺎ ﺯﺧﻤ ﻧﺸ ﻧﻤﺘﻮﻧ ﺑﻔﻬﻤ ﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﻨﻪ!!!ﺩﺳﺖ ﻪ ﺴﺎ ﻧﻤ ﻣﺒﻨ ﻪ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﻗﺴﻢ ﻣﺨﻮﺭﺩ .ﻭ ﻪ ﺴﺎ ﻣﺮﻫﻢ ﻣﺰﺍﺭﻥ ﻪ ﺍﺻﻼ ﺎﺩﺷﻮﻥ ﻧﻤﺮﺩ .ﺯﻣﻦ ﻪ ﻣﺨﻮﺭ ﻣﺒﻨ!!!
ﺎ ﺧﻮ
گاهی آدم ها خیلی بی تفاوت و آرام با لحنی، حرفی، زخمي، کنایه ای ، تهمتی، سوظنی. دروغی، تا حد انجماد #مرگ ، روح آدم های دیگر را می کشانند و بعد خیلی ساده میگویند. #ببخش .آیا فراموش کرده ایم که آدم ها، دلی نازک دارند.دل هایی که زود میشکند و یکی آن بالا می بیند. آیا خدا هم به همین سادگی می بخشد!!؟ چرا #فراموش می کنیم که #او_می_بیند!اَلَمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللهَ یَری » بر همه ناظر است و بر همه چیز آگاه است
عمروبن حریث گوید قول خدای تعلی را وماننددرخت پاکی که ریشهاش بر جا وشاحه اش سر باسمان کشیده 24 سوره14 از امام صادق ع پرسیدم حصرت فرمود رسول خدا ص اصل وریشه ان درخت است وامیرالمومنین ع فرع وتنه ان و امهامان از نسل انها شاخه های ان وعلم امامان ومیوه ان وشیعیان مومن ایشان برگهای انست ایا در اندرخت چیز زیاد دیگری هست عرصکردم نه بخدا که مومنی متولد شود برگی در اندرخت پیدا میشود وچون مومنی میمیرد برگی از ان درخت میافتد شرح در این سوره مبارکه خد
قیامت است خدایا؟،صدای صور کجاست.؟
تمام زنده ذلیلیم ، دلِ جسور کجاست.؟
به زخمه ی چه کنم های شهر گم شده ام
کجاست کوی صفا، خانه ی سُرور کجاست؟
شدند خیلِ خلایق مرید گوساله
کجاست موسیِ عمران و راه طور کجاست.؟
چقدر یوسف ما زخمي یهودا شد
زِ چاه تا به زلیخا پلِ عبور کجاست .؟
صدای تیشه ی فرهاد را کسی نشنید؟
کجاست عزتتان!؟شوکتِ غرور کجاست؟!
شبِ سمور نخواهم در این هجومِ بلا
برای یک شب راحت، لبِ تنور کجاست ؟*
مرا چنین منگر ! روزگار بد تا کرد.!
ملامتم مکن ای ی
دانلود آهنگ جدید رستاک گوزنها
Download New Music Rastaak Gavaznha
آهنگ جدید رستاک بنام گوزنها
زخمي که داش آکل و کشت واسه ما زخمي آشناست ی عمره رد پای گرگ دور و بر سایه ی ماست
مردا رو گاهی با غزل با ی کرشمه میشه کشت گو رو با گوله نه با آب چشمه میشه کشت
دانلود آهنگ با کیفیت 320
متن آهنگ گوزنها
آهنگ های رستاک
فکر کردم زندگی قرار است همین باشد. آسمان نیمه ابری. سوسوی نوری در دوردستها که نمیشود پی شان رفت. فکر کردن در مورد ناهار فردا. احوال پرسی بقیه. بستن پارچه به تکه های زخمي تن درختها. و بی خیالی که قرار بود این اواخر کمی بیشتر باشد.ولی یکدفعه آسمان بارانی شد. چترهایمان را گذاشتیم بالای سر آفتابگردان ها. رفتیم پی همان سوسوی نوری که آن موقع ها بی اهمیت بود. تووی راه چندتا تکه از پارچه ها را باز کردیم. رسیدیم. نور از جای کلید دری می آمد. در را باز کردیم.
سلام . وقتی که این نوشته رو می خونید سومین افطاری ماه رمضان المبارک سال 97 رو میل فرمودید و احتمال مشغول نماز و مناجات هستید یا دارید یکی از سریال های رسانه ملی رو تماشا میکنید . خدا را بابت نعمتهایی که توجه آن ها نیستیم شکر کنیم . نعمت امنیت . امروز 100 نفر کوبایی بر اثر سقوط هواپیما فوت شدند . مردمانی بر اثر شیطان صفتی صهیونیست ها زخمي شدند . پدر و مادری هر بار فرزندشان را دیدند با آن خداحافظی کردند طوری که انگار آخرین بار است و احتمالا در
من ماندم و واژه های خیس
پشت به سرابی بدون تردید
کاش زود تر تمام میشد
بازی گریز و تعقیب
من ماندم و زانو های خونین
رو به پلی زخمي
که رفتن یعنی مرگ و
و ماندن یعنی هیچ
من ماندم و کوه های بغض
زیر آسمانی ابری
که سهم من نیست ببینم
خورشید و اندک بارانی
بسم الله الرحمن الرحیم
یه پرنده هایی هستند ما بهشون میگیم موسی کو تقی!
نمیدونم اسم علمیش چیه شاید یا کریم باشه.
تو جاده بودیم دیدم یه موسی کو تقی دقیقا وسط جاده اس و ماشین ها با فصله ی کم از کنارش رد میشن یه ماشینم از روش رد شد ولی جون سالم بدر برد و زیر چرخ نرفت الحمدلله.
ماشینو نگه داشتم گفتم نمیره طفل معصوم. رفتم گذاشتمش زیر یه درخت تو سایه
بعد دیدم بالش زخمي هست و قدرت پرواز نداره
معلوم نیست مامانش پیداش کنه
هیچی دیگه الان آوردمش خونه.
اشکی و لبخندی، بدون تو، دوباره
پایان اسفندی، بدون تو دوباره
عید آمده، اما چه عیدی، اسمش عید است
پاییز پیوندی، بدون تو دوباره
امسال هم، تنها، کنار سفره بغض
بی یار و دلبندی، بدون تو، دوباره
این روزها خیلی شبیه مرغ عشقم
مرغی که در بندی، بدون تو دوباره .
بیهوده زحمت می کشی با قاب عکست
زخمي که می بندی، بدون تو دوباره .
من مطمئنم بی تو من تا سال دیگر .
گیرم که یک چندی، بدون تو دوباره .
بذار تویِ این درد غرق بشی. بذار این درد لِهِت کنه. قورتت بده. بذار با تمام وجود بهت مشت و لگد بزنه. گوشهیِ رینگ وایسا و ببین چجوری داره نابودت میکنه. که تا کِی میخواد مشت بزنه بهت؟ تا کِی میتونه ادامه بده به خورد کردنت؟ که یه جایی بلاخره خسته میشه و از رینگ خارج میشه. که اونموقع هرچقدرم زخمي و خسته و مجروح باشی، حداقل دیگه دردی نیست که بخواد باهات مبارزه کنه. که ما باز دستِ همو میگیریم و بلند میشیم. بلند میشیم و میخندیم به همه
فروغ من فروغ میخواند
روی مبل زخمي
دل من میگرید
مثل کودکی غمگین
شعر و صدا مرا میبرد
به روزگار کودکی
یادش بخیر سرم گرم بود
با تیله های رنگی
فروغ من فروغ میخواند
من از خودم میپرسم
فروغ و فروغ و فکر من کجا
کودکی و دوری و نزدیکی کجا
#hacksaw_ridge این فیلم درباره یک آمریکایی وطن دوست است که نمی خواهد فرمان ششم از #ده_فرمان کتاب مقدس که می گوید کسی را نکش» را نقض کند. برای همین به ارتش ملحق می شود اما فقط یک امدادگر و بهیار می شود و هرگز اسلحه را لمس نمی کند مگر لحظه ای که در جنگ اسلحه را در ساختن یک برانکارد موقت به کار می برد! در نیمه دوم فیلم وقتی جنگی خونین در یک بلندی نزدیک اوکیناوای ژاپن در حال رخ دادن است، او تعداد زیادی از مجروحین آمریکایی و حتی ژاپنی را مداوا می کند و با سخ
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیستاین قافله از قافله سالار خراب است اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما آنسان شدهام گم که به من دسترسی نیست آن کهنه درختم که تنم زخمي برف است حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست امروز که محتاج توام، جای
ابوالفضل مهجوری»، ۳۰ ساله است و ساکن محلهای در جنوب شرقی پایتخت. او با گلدانهای زیبایی که در نمای خانهشان نصبکرده برای اهل محله تبدیل به چهرهای معروف و دوستداشتنی شده است. هنرش، باغبانی و ساخت آکواریوم روی دیوار کوچه با خاک، بذر، بطری، آب و ماهی است.
این هنر اما، ابزاری جالب هم دارد: بطریهای خالی نوشابه. بطریهایی که طبق روال، حالا باید یا در چرخه بازیافت باشد یا زخمي به جان محیط زیست بزند. اما جوان خوشسلیقه تهرانی، با هنر دس
ساعت هشت رفتم اورژانس که یک ویزیت کوچیک انجام بدم و برگردم،ساعت 1:30تونستم لش گشنه و شرحه شرحه ی خودم رو برسونم پاویون برای شام.
آآما.مورنینگ رو لغو کردم!!!
خداییش بُرش تا کجا?انقدر برا کارای مریض سگ دو زده بودم که اتند قند عسل با وجود تمام سخت گیری هاش گفت باشه باشه باشه دکتر،لغو!!!تو فقط انقدر جیغ جیغ نکن و من زدم زیر خنده و گفتم ما چاکر شماییم خانم دکتر.یعنی کاری کردم که دکتر از شدت خنده دل درد گرفت و رفت خونه(ناگفته نماند که این خانم دکتر سخ
بسم رب الشهدا و الصدیقین
پاسدار رشید سپاه اسلام محسن محمدی که جزو مدافعان حرم بود ، شب گذشته در رزمایش آمادگی سالیانه نیروهای رزمی تیپ انصارالمهدی(عج) استان زنجان در منطقه دادلو زخمي و بر اثر شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل شد.
شهادتت مبارک
@zakhmiyan_eshgh
همیشه معتقد بودم و خواهم بود که بدترین عذابی که یه نفر میتونه متحمل بشه، فرزند اول بودنه.خیلی سخته که همه ازت توقع داشته باشن که سنگ صبور خواهر برادارای کوچیکترت باشی، اما خودت ندونی سنگ صبور چیه. ازت بخوان تکیهگاه باشی واسشون اما خودت پشتت خالی باشه. محرم راز باشی در حالیکه همه نامحرمن واست. مرهم زخماشون باشی در شرایطی که وقتی خودت زخمي میشی، جای زخمو بیشتر فشار میدی تا انقدر خون بیاد که بالاخره بند بیاد. رفیق باشی وقتی رفیق خودت
دور تا دور جنگل را می چرخم. جنگل به این بزرگی، دریغ از یک روشنایی. روشنایی جز نور ماه و ستارگان نیست. پیدا نمیکنم. همه جا تاریک است، خیلی تاریک. دلم میگیرید. اما چاره ای نیست. باید دنبال روشنایی بگردم.
از بین شاخ و برگ درختان می گذرم، به امید یک روشنایی. چون همه جا تاریک است چیزی را واضح نمی بینم و به درختان و برگ هایشان برخورد می کنم و بال های ظریفم درد می گیرد. لحظه ای صبر میکنم و دوباره به راه میافتم. به یاد دیشب که این موقع کنار مادرم بودم میاف
احتمالا هر آدمی در قسمتی از زندگیاش به مسائلی بر میخورد که میتوان آنها را "مشکلات واقعی" نامید. مشکل واقعی، مشکلیست که تمام دغدغههای چند ساعت، چند روز و چند ماه قبلت را به شکل مسائلی پیش پا افتاده و حتی مسخره پیش چشمت میآورد. مشکل واقعی، دغدغههای دیگران را هم پیش چشم تو مضحکهآمیز جلوه میدهد و شکافی عمیق بین تو و انسانهای آسوده دیگر میکشد.
مشکل واقعی، یک مشکل ذهنی نیست که با نصیحت یا حرف زدن یا تغییر نگرش یا هر راهحلهای
#اختصاصی_آمدنیوز: درگیری شدید مسلحانە در شهرهای روانسر و نودشە
ی تیکه خلاصه از نقش دین برای پوشاندن گه کاریاشون !
این مملکت فقط از اسم جمهوری اسلامی .
خودتون بخونین # کلیک
درگیری شدیدی میان نیروهای یکی از احزاب کردستانی و نیروهای سپاه پاسداران در اطراف بخش شاهو از توابع روانسر و شهر نودشە روی دادە است.
سپاه پاسداران در این درگیری از هلیکوپتر استفادە کردە است.
منابع خبری آمدنیوز» در منطقه گزارش دادهاند که بامداد امروز چهارشنبە (۱۶ مرد
میدونی من هر بلایی سرم بیاد به قول معروف پوستم کلفته! هر چند بار که بخورم زمین و زانوهام زخمي شن باز هم پامیشم
تا اینجای زندگیم اومدم . قوی ، محکم ، موفق ، سربلند
نمیذارم چهارتا آدم که هیچ جایی توی زندگیم ندارن اینا رو ازم بگیرن
یه درخت تنومند رو هر چقدر هم سنگ به سمتش پرتاب کنن چیزیش نمیشه.شاید خراش برداره ولی همچنان ریشه هاش توی زمین جا دارن و رشد میکنه و رشد میکنه و میره به سمت آسمون
خیلی اتفاق ها ممکنه توی زندگی برامون بیفته که پیش بینی نم
خودکنترلی
کنترل و خود کنترلی از مهمترین ابزارها و وسایل، برای نیل به اهداف سازمانی( کارایی و اثربخشی) و اهداف فردی و الهی( در ابعاد معنوی) است.در
این میان الگوگیری از نظامهای مطلوب مدیریتی در دوران رهبری ايمهی
اطهار علیهم السلام نیز از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به خصوص دوران پر برکت
حکومت و مدیریت الهی امام على( ع )، که یکی از نمونههای عالی و عینی
مدیریت مطلوب میباشد.این پژوهش گویای این حقیقت است که راهکارهای
تقویت خودکنترلی ا
سلام
دلتنگم اما باید فراموشت کنم
باید مقاومت کنم
اسیر این دل نشوم
اشفته و پریشان نشوم
اما چطور فراموشت کنم
تو یه زخمي بردلم
مرهمی ندارم در جهانم
بغض میکنم کنار پنجره ی بخار زده مینشینم و به چشمان نم دارم اجاره ی باریدن میدهم به قلبم اجازه ی تنگ شدن اما در این میان هرگز نمیگذارم افکار راه خودش را برود زندانیش میکنم .برای آخرین بار سجاده ی را پهن میکنم و دستانم را بلند کرده و از خدا تورو میخواهم ای کاش .ای کاش
دیگر نمیتونم صحبت کنم اشکاها
صبحِ بی تو، رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو میگویند: تعطیل است کارِ عشق بازی
عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
جُغد، بر ویرانه میخواند به انکارِ تو اما
خاک این ویرانهها، بویی از آن ویرانه دارد
خواستم از رنجشِ دوری بگویم، یادم آمد
عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد
رویِ آنم نیست تا در آرزو، دستی برآرم
ای خوش آن دستی که رنگِ آبرو از پینه دارد
در هوای عشقِ تو پر می زند با بی قراری
آن کب
کنترل و خود کنترلی از مهمترین ابزارها و وسایل، برای نیل به اهداف سازمانی( کارایی و اثربخشی) و اهداف فردی و الهی( در ابعاد معنوی) است.در این میان الگوگیری از نظامهای مطلوب مدیریتی در دوران رهبری ايمهی اطهار علیهم السلام نیز از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به خصوص دوران پر برکت حکومت و مدیریت الهی امام على( ع )، که یکی از نمونههای عالی و عینی مدیریت مطلوب میباشد.این پژوهش گویای این حقیقت است که راهکارهای تقویت خودکنترلی از
تو که رفتی پی تاب و تپش رود ، برو
به قدم های اسیر لجنم فکر نکن
من
به دستان خودم
گورِ خودم
را کندم
به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن :))
" من محالم،تو به ممکن شدنم فکر نکن "
و به آلودگیِ پیرهنم فکر نکن
گرچه
رو زخميام و دستکج و تند زبان
به سر و صورت و دست و دهنم
فکر نکن
تو که از منزلِ منقل تبر آوردی باز
" هی به آیا بزنم یا نزنم فکر نکن :)) "
بخت نامـرد
بزن !
بد به دلت راه نده
به غم انگیزی فرزند و زنم فکر نکن
نفسی تازه کن و
اره بکش !
شاخه بریز !
به غ
خودکنترلی
کنترل و خود کنترلی از مهمترین ابزارها و وسایل، برای نیل به اهداف سازمانی( کارایی و اثربخشی) و اهداف فردی و الهی( در ابعاد معنوی) است.در این میان الگوگیری از نظامهای مطلوب مدیریتی در دوران رهبری ايمهی اطهار علیهم السلام نیز از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به خصوص دوران پر برکت حکومت و مدیریت الهی امام على( ع )، که یکی از نمونههای عالی و عینی مدیریت مطلوب میباشد.این پژوهش گویای این حقیقت است که راهکارهای تقویت خو
Puzzle
Bebinim Hamo
#Puzzle
دوباره بارون میاد آروم میکوبه
روی شیشه دلم روم نمیشه
رد پاهات مث زخمي که میمونه
تا همیشه دلم آروم نمیشه
روت تو روم وا شد دوباره دعوا شد
یه نفر رفت و یکی دوباره تنها شد
اونکه که عشقم بود پشتم بهش گرم بود
یخ زده قلبم واسه اونکه سرش گرم بود
هی یه کاری کردی که تو رو همه واستم
حیف تقصیر تو که نبود من خودم خواستم
هی یادته میگفتی ببینیم همو کی بگو کی .
هی یه کاری کردی که تو رو همه واستم
حیف تقصیر تو که نبود من خودم خواستم
هی یادته
بسم الله
صدای
پاهایش را میشنوم. خودم را جمع میکنم. من از صدای پا میترسم. من از ترسیدن از
صدای پا میترسم. من از همهی پاهای روی زمین، میترسم. دوست دارم آدمها با دستهایشان
راه بروند. صدای پاهایش نزدیکتر میشود. من میمیرم. میدانم. میدانم. آخ» آنقدر
صدایش نزدیک بود که فکر کردم خودم آخی گفتم. سرم را چند سانتی جلو بردم. پایش روی
تکه شیشهای رفته بود. شیشههای پنجرهی اتاق من بود. هنوز به یاد دارم. روزهایی که
برنامهی هفتگی درس
افراسیاب چون به کشور ایران غلبه کرد و منوچهر را در طبرستان در محاصره گرفت، منوچهر از افراسیاب خواهش کرد که از کشور ایران به اندازۀ پرتاب یک تیر در خود به او بدهد. و یکی از فرشتگان که نام او اسفندارمذ بود حاضر شد و منوچهر را امر کرد که تیروکمانی برگیرد، به اندازهای که به سازندۀ آن نشان داده و چنانکه در کتاب اوستا ذکر شده. و آرش را که مردی با دیانت بود حاضر کردند. گفت که تو باید ان تیروکمان را بگیری و پرتاب کنی. آرش برپاخواست و شد و گفت:
به گزارش بهداشت نیوز: افراد میتوانند اغلب خارش پوست سر و ریزش مو را به طور همزمان تجربه کنند که نشان میدهد این شرایط ممکن است دلیلی شایع داشته باشد یا یکی از آنها دلیل شکلگیری دیگری باشد.
خارش پوست سر و ریزش مو مشکلی شایع است که افراد بسیاری در طول عمر خود گهگاهی آن را تجربه میکنند. رشد مو اغلب پس از درمان دلیل زمینهای دوباره آغاز خواهد شد.
پیوند بین خارش پوست سر و ریزش مو
اگرچه ممکن است به طور مستقل رخ دهند، گاهی اوقات ممکن است پیون
شقاق نام عربی و فیشر نام انگلیسی آن و ترک یا چاک خوردگی نام فارسی آن میباشد که در واقع همان زخم شدن لبه داخلی می باشد . فیشر ترك و یا زخمي است كه در ناحیه ابتدای رخ می دهد كه بسیار دردناك بوده و گاهاً با خونریزی مختصر موقع اجابت مزاج همراه است. علل ایجاد این زخم متفاوت است ولیكن در اكثر بیماران با تغییر اجابت مزاج از قبیل یبوست و یا اسهال شدید همراه است. از نظر فیزیولوژیك مشكلات كاهش خون رسانی در قسمت پشتی را بیان كرده اند و بعضی ا
غروب پاییز سال 1391 بود. جلوی خانه نشسته بودم. همیشه توی مهر ماه دلم می گرفت. یاد روزهای سخت جنگ می افتادم اما یادم افتاد که رهبرمان به کرمانشاه آمده. خوشحال شدم. تلویزیون را روشن کردم و رو به روی تلویزیون نشستم. با خوشحالی به تلویزیون خیره شدم. رهبرم توی ماشینی سفید نشسته بود و مردم دور تا دورش حلقه زدنده بودند. ماشین نمی توانست از میان جمعیت عبور کند. مردم مثل پروانه بال بال می زدند. به سهیلا گفتم: روله، بیا فیلم ورود رهبر را به کرمانشاه نشا
تو نتوانستی!
این واضحترین عبارتیست که حال و حالت مرا توصیف میکند. من در یک جنگ نابرابر شکست خوردم و این جنگ، کنکور نبود. این جنگ، درون من شکل گرفت. ریشه گرفت. فریب داد و جلو آمد. حریف، دو راه بیشتر بلد نبود و من، همهی راههایم را باخته بودم به او. گمان کردم، با این پای زخمي، با این صورت کبود، با این ریشههای معلق در هوا، میتوانم بر او غلبه کنم و جشن مرگش را به نظاره بنشینم. گمان میکردم روز کنکور، زمینش خواهم زد و در اعلام نتایج تدفینش خ
فراموشش
کردم؛ آخرینبار ایستاده بود زیر نور یکیدرمیانِ خورشید که از پنجره به اتاق کار
میتابید؛ حتی امید معصومانهاش را میشد در برگهای رو به آسمانش تماشا کرد.
روزی
سفرش به مهمانخانه گوشۀ ایوان آغاز شد تا بیپرده و پنجره، نور بنوشد و قد بکشد؛
از دیده دور شدن همان و فراموشی همان.
حتی یادم
رفت که من روزی صاحب گلی بودم که هدیۀ مادرم بود.
امروز
که به خشک شدن و جانسپردنش چشم دوخته بودم، جدای از داستان دوری و فراموشی، فکر
کردم که اگر بع
وقتی هادی فضلی گزارش درگیری از نزدیک را میداد گفت که نیروهای مقابلشان آرم سازمان منافقین را روی ماشینهایشان داشتند و به زبان فارسی همدیگر را صدا میکردند.
تلختر از خبر آمدن دشمن از مرز تا عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک ایران، خبر رویارویی با دختران و پسرانی بود که فارسی حرف میزدند.
این تلخی با شیرینی حضور مجاهدین عراقی از ذائقهام رفت و به فضلی گفتم: هادی میبینی تقدیر الهی را که ایرانیها در جبهه صدام میجنگند و عراقیها در جبهه م
من آنجا بودم. میتوانستم از دیوارها رد شوم. میتوانستم از ساب آقای اوه هم تند تر حرکت کنم. میتوانستم کله بکشم وسط داستان به گربهی مظلوم کنار گاراژ خانه ی پیرمرد لبخند بزنم و به سگ بی ادب چکمهی زمستانی، زبان درازی کنم. من آنجا بودم. درست میان صفحات کتابی که اسمش مردی به نام اوه بود و فردریک بکمن آن را نوشته بود. کتابی که در شناسنامه اش آمده از ادبیات سوئدی است و در مقدمه اش آورده شده که فردریک بکمن همسری ایرانی، به نام ندا ازدواج کرده است و
بسمه تعالی
برگزاری نشست کتابخوان کتابخانه ای با موضوع کتابهای تقریظی مقام معظم رهبری که در تاریخ 1398/05/14 در کتابخانه عمومی نیمروز زابل برگزار شد، که مورد استقبال اعضا قرار گرفت.
کتابهای ارائه شده در نشست عبارتند از:
1. اردوگاه اعنبر:نوشته حسین فرهنگ اصلاحی
2. تپه های لاله: سرخ نوشته غلامرضا نباتی
3.شانه های زخمي خاکریز: نوشته صباح پیری
4. منظومه انصار: نوشته فتح الله نادعلی
خواب دیدم که طی یه اتفاقاتی، ناخواسته وارد یه باند سرقت از موزه شدم. روز سرقت من و چند نفر دیگه وارد موزه شدیم و با شمارش ۱،۲،۳ رفتیم تو موقعیت هامون که در واقع همون نقاط کور دوربین های موزه بود.
غروب بود و موزه در حال تعطیل شدن.با موفقیت چند تا کوزه و وسیله ی عتیقه رو یدیم و دویدیم بیرون.
اونجا یه مرد چاق منتظرمون بود و وسایلو از ما تحویل گرفت و گفت فرار کنید.من چون نمیدونستم کجا برم پشت دیوار قایم شدم ولی بقیه شروع به دویدن کردن.
یکهو یه مرد
ما معمولاً سعی میکنیم دردها و خشمهای تسکین نیافتهی دورنمان که از دوران کودکی روی هم تلمبار شده را با پنهان کردن یا مسکّنهائی مثل شوخی و تمسخر ، بعضی نوشیدنیها ، سرگرمیهای مجاز و غیرمجاز و . . . . التیام دهیم. مثل زخمي که حتی نمیخواهیم روی آن را باز کنیم و ببینیم چه شده است. اما انتظار داریم شاید با مسکّنها بهطور معجزهآسائی معالجه شود.
نامههای عاشقانه ، به نوعی بازکردن و دیدن این زخم است که میتواند برای شفای آن کمک مؤثری
آهای عالیجناب عشق از ایوان باند با کیفیت عالی
دانلود آهنگ بسیار پرطرفدار عالیجناب از ایوان باند
Singer: Evan Band | Song : Alijenab
↓ کیفیت اصلی + متن آهنگ + پخش آنلاین از حنا موزیک ↓
آهای عالیجناب عشق فرشته ی عذاب عشق
متن عالیجناب ایوان باند
عشق چشم بسته دلو بهم دادم با پای خودم به دامت افتادم دیگه چی میخوای از جون یه آدم عشق تو این قهر و آشتیای یه ریزی بهم میزنی هی مگه مریضی با این همه باز چه عزیزی عشق بوسه ای وسط پیشونی یه زخمي که تا همیشه میم
ننوشتم از تو و از عشقت. قلم به مُرکب نرسید این مُحرمی که گذشت.
و از جوهر غفلت روزگار من؛ نتراوید آنچه لایق باشد برای از تو نوشتن.
اما چنان با من آواره؛ بر سر مهر آمدی که، نه این حسرت بر دلم ماند و نه آن همه شیدایی و شوق دیدارت.
ای خوش حساب تر از هر که در عالم است. و ای مهربان ستاره ی شب های تار من.
سر بر #تربت کدام خاک بگذارم جز خاک بهشتی حرم تو؟ که سجده شکر بر این همه کرامت بی انتها مرا واجب است.
و اما مسیر عشقت. بگذار ننویسم از مهربانی نس
+ من اصول شخصی زیادی دارم.
که هروقت حوصلهام سر برود حاضرم تکتکشان را زیر پا بگذارم.
_____________________
+ آدما وقتی حوصلشون سر میره فک میکنن دل تنگ شدن
_____________________
+ من واقعا به داشتنه دوست و رفیق نیاز ندارم
این حس فقط یه توهم در اثرِ شدتِ بیکاری بود
رفیق اینجوریه که وقتی نداریش حس میکنه باید باشه
اما وقتی هست روزی صد بار آرزو میکنم
که بره خلاص شم از شرّش
_____________________
+ دارم یه مجموعه مقاله کوتاه مینویسم از تجربه هام:
_ راهکار های خلاصی از حسِ کاذب ت
Darkest of Days – تاریک ترین روزها نسخه دوبله فارسی یک بازی تیرانداز اول شخص می باشد که داستان آن مربوط به سفر زمان است که به جنگ های داخلی آمریکا، جنگ سرخ پوستان، جنگ جهانی اول ، جنگ جهانی دوم و روم باستان
بر می گردد. در شروع بازی شما کنترل بازیکنی به نام الکساندر موریس را
دارید که در نبردی با سرخ پوستان همراه با کستر در حال جنگیدن هستید کستر
کشته می شود و موریس نیز زخمي شود به او طور ناگهانی توسط یک مرد زره پوش
نجات پیدا کردن و آینده می رود.
ادا
بسم الله الرحمن الرحیم قربة الی الله گفت:خوابش رو دیدم خواب محمود رضا رو؛با لباس کار.لباس رزم.لباس سبز.لباس سبز لجنی،مهربون بود، مثل همیشه؛خندون بود، مثل همیشه؛.گفتم محمودرضا وقتی رفتی رو تله ی و زخمي شدی اذیت شدی؟
گفت:آرهاما بخاطر خدا تحمل کردم و از اون مرحله رد شدمچون واقعا میخواستم شهیدبشم و شهادتو دوست داشتم.گفت:و این یک رویای صادقه بود.
محمودرضا،این غزل رو به یادت، با صدای خودت میخونم داداش،تو گوشم زمزمه کن رفیق
آشیانه در مه : امیرحسین فردی، سوره مهر
خلاصه:
پسری به نام شکور، جوجه قرقی که در روستا پیدا کرده به خانه می آورد و او را بزرگ می کند. در این میان پسر ارباب که جمشید نام دارد و با تفنگش پرنده ها را شکار می کند، با شکور درگیر می شود. در این میان اتفاقات جذاب، جدی و غم انگیزی رخ می دهد.
بریده کتاب(۱):
در ده، فقط دو دکان وجود داشت. یکی از آن دو، دکان حاج بایرام بود، در این دو دکان همه چیز فروخته می شد. از کفش و کلاه و پارچه و قند و شکر گرفته، تا نفت و گوشت
پستهایتان را می خوانم و گاهی برایتان شاد و گاه غمگین میشوم،با اطرافیانم حرف میزنم و میخندم اما تلخی این روزها مقابل چشمانم دور نمیشود، عجیب روزهای گندی دارم،تو گویی مشکلات چون مسلسلی به رگبارم میبندد و تنِ خستهام را بیجانتر میکند،زخميام،زخميِ زخمهای روزگار! چه برای پاییز میدیدم و چه شد.
۱۸ روز پیش(که البته ما ۵ روز پیش فهمیدیم) برادرم جدا شد، انقدر ناگهانی و شوکه کننده بود که حتی فرصت ریختن اشکهایمان را هم پیدا
متن آهنگ بزار برو
تو خوب بودی هیچ شکی نیست میخوای بری خب حرفی نیست دیگه بهونه نیار بروخاطرات زود از بین میرن حرفاتم که بی تاثیرن پس معطل چی ایحالم از وقتی رفتی مثل آسمون گرفته داغونه داغونههوا هم که با ما قهره انگار پره باد و تگرگ و بارونه بارونهدل من هواتو کرده میون این همه ویرونی ویرونیتوی این شهر شلوغو تاریک مثل من دیگه داغون نیستتو خوب بودی هیچ شکی نیست میخوای بری خب حرفی نیستدیگه بهونه نیار بذار خوب تموم شه زودتر بذار بروخاطرات زود
من به عنوان نوهی دوتا مونده به آخری، همیشه بین نوههاش گُم بودم. از وقتی یادمه، برای صدا کردنم، احسان یا شایان یا وحید رو اشتباهی صدا میکرد. گاهی حتی هر سه تا رو میگفت تا اسم من به یادش بیاد. به یادش بود، ولی به زبونش نبود. مرتب اماکن زیارتی از جمله مکه، مشهد، کربلا، سوریه و غیره رو با رفتوآمدهای مکررش زخمي میکرد و همیشه هم سوغاتی میآورد و به صورت گزینشی بین نوهها تقسیم میکرد و من بین همسن و سالهام همیشه اولویت آخر بودم. به
دانلود آهنگ جدید پازل باند به نام ببینیم همو
Download New Music Puzzle Band – Bebinim Hamo
پازل باند ببینیم همو
دوباره بارون میاد آروم میکوبه روی شیشه دلم روم نمیشه رد پاهات مث زخمي که میمونه تا همیشه دلم آروم نمیشه روت تو روم وا شد دوباره دعوا شد یه نفر رفت و یکی دوباره تنها شد اونکه که عشقم بود پشتم بهش گرم بود یخ زده قلبم واسه اونکه سرش گرم هی یه کاری کردی که تو رو همه واستم حیف تقصیر تو که نبود من خودم خواستم هی یادته میگفتی ببینیم همو کی بگو کی .
ب
مزایای درمان فیستول ی با روش VAAFT نسبت روش های جراحی سنتی
این روش یک تکنیک ایمن با حداقل تهاجم است که برای درمان فیستول ی پیچیده با حفظ عملکرد اسفنکتر موثر است.
مهمترین مزایای استفاده از روش VAAFT به این شرح است:
این روش آسیبی به عضله اسفنکتر وارد نمی کند زیرا در سایر روش های جراحی درمان فیستول نیاز است قسمتی از عضله اسفنکتر بریده شود که این خود مشکلات بسیاری را به همراه می آورد از جمله بی اختیاری در دفع را به همراه دارد.
روش VAAFT رو
ادم به کی دیگه میتونه اعتمادکنه؟هرکی اومد که کمکم کنه به جای فرشته بودن،ادم پَست صِفت شد و تیشه بدست ایستاده بودکه به ریشه م بزنه وریشه هام رو قطع کنه، قضیه بهار کم بود اون خانم هم اضافه شد،خداروشکرمیکنم که پیش ازاینکه باادمی واردرابطه یا معامله بشم خدازودتر از زندگیم حذفش میکنه.جاداره اینجا یه تشکری هم بکنم از دشمنانم که باوجوداینکه گهگاهی بدنم رو زخمي میکنن امابازم باحرفاشون و رفتاراشون من رو قویتر میکنن که تو این راه جا نزنم،خداروشکر
دانلود آهنگ جدید پازل باند بنام ببینیم همو با بالاترین کیفیت
Download New Music Puzzle Band – Bebinim Hamo
ترانه: هادی زینتی , موزیک: هادی زینتی و عماد طغرایی , تنظیم: پازل بند
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ جدید پازل باند بنام ببینیم همو :
دوباره بارون میاد آروم میکوبه روی شیشه دلم روم نمیشه رد پاهات مث زخمي که میمونه تا همیشه دلم آروم نمیشه روت تو روم وا شد دوباره دعوا شد یه نفر رفت و یکی دوباره تنها شد اونکه که عشق
یک
هیولای قلدر قوی درونم خانه کرده است. روی پرههای روح و روانم. نمیدانم کی و کجا
آمد. عاجزم کرده است. دست و پایم را. غمگینم کرده است. و غمش یکطوری است که دیگر
به بیتفاوتی رسانده من را. از بیتفاوتی غم نمیخورم. چنان عمیق و ریشهدار دلشکسته
هستم که از حجم آوارش رام شدهام حتی. رومیزی را مرتب میکنم. زیر کتری را روشن میکنم.
مخلوط پیاز و گوشت و جعفری را توی خمیر لوله میکنم. به گلدانها نگاه میکنم. و اشک
میریزم. به هیجان نمیآیم. آن ج
تاریخ گواه باشد که بالای بشر چه می گذرد!!! چهار جمله از چهار کودک که در تاریخ بشر به خط سیاه حک شده است :
1_یک کودک سوری در وقت نزع آخرین مرحله زندگیش فرمود : همه چیز را به خداوند خواهم گفت ـ
2_دختر نازنینی که از وحشت جنگ سوریه از صحنه جنگ فرار می کرد به خبرنگاری که تصمیم فلم برداری وی را داشت به زاری گفت: کاکاجان بخاطر خدا بی حجاب هستم عکسم را نگیر.
3_ کودکی دیگری چنین گفت: ای الله! از دست گرسنگی می خواهم بمیرم نان خوردن نداریم، مرا به جنت روان ک
سگپز یک اصطلاح قدیمی هست که به اغذیه فروشیهای کوچک و غیربهداشتی میگفتن. در نزدیکی دانشگاه ما هم یک اغذیه فروشی به اسم کلبهٔ خوراک» وجود داره که مثل بعضی از خیابانهایی که بعد از انقلاب نامشون عوض شد، هنوز اسم سنتیش رو یدک میکشه؛ سگپز».
سگپز با دانشگاه خو گرفته. اون وقتها که دانشگاه بوفهای نداشت، بسیاری از بچهها نهارهاشون رو مهمون سگپز بودن. در این پست از وبلاگ سنگ مف گنجیش مف» فردی در نظری که در سال هشتاد و هفت به ث
سلام.امیدوارم حال همه خوب باشه.من یکی دوماه نیستم و نمیدونم بعدشم میتونم بیام اینجا یا نه.تو این پست که از قرار آخرین پستم هستش میخوام کمی باهاتون گپ بزنم شاید دیگه قسمت نشد بگم و بنویسم.تو تمام سالایی که اینجا بودم خیلی چیزا یاد گرفتم.چیزایی که به بهای شکستن دلم و دور شدن از ادمایی بودش که احساس میکردم همراهم هستن.روابط ما آدما مثل بازی دومینو میمونه، باید مهره های مشابه کنار هم قرار بگیرن وگرنه بازی از همون ابتدای کار به هم میخوره اصلا و
از
نقطه ضعف صحبت کردن بزرگترین نقطه ضعف من است. هنوز آنقدر قدرت آن را ندارم که
نقطه ضعفهایم را بگذارم پیش رویم و بگویم این من واقعیست و در آغوشش بگیرم. من،
از این دست انسانهای وارسته نیستم. نقطه ضعفم را میدانم. میشناسمش و آنقدر جالبم
که کتمان و حتی انکارشان میکنم! از آن روز اما، از آن روزیی که دایی را دیدهام
زندگیام، یا بهتر است بگویم زمینه فکریام، یکطوری غریبی دگرگون شد. آنطوری که
من را روبرویم نشاند آنقدر عجیب بود که همان ر
امروزه می توان گفت، تایپوگرافی تقریبا بیشترین بار مسئولیت را در یک طرح گرافیکی به دوش می کشد چرا که انتقال پیام در طرح های گرافیکی به واسطه نوشته های موجود در طرح صورت می پذیرد. بدون شک تایپوگرافی باید واضح و دقیق صورت بگیرد تا این امر به بهترین شکل ممکن میسر شود.
حال، در سال 2019 وقت آن شده که از فونت های دست نویس که در سال 2010 مد شده بودند دست بردارید و به انتخاب های جسورانه تری مانند فونت های ضخیم یا Bold Style دست بزنید. به عبارتی دیگر امروزه ب
امام حسن (ع) تجلی مهر و کرامت
سید حبیب حبیب پور
کد خبر: ۸۰۳۷۸۳
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۸:۳۳ 30 May 2018
اول )ای اولین غنچه شکفته در دامان کوثر! ای مجتبی!میلادت میلاد خوبی هاست که تو حسن بودی و اسوه ی احسان.در ماه خدا آمدی که تجلی زیبایی او بودی. در ماه مهمانی حق متولد شدی تا میزبان همه ی دل های شکسته باشی . دل هایی که پیوند می خورند به تنهایی تو. در ماه آمرزش آمدی تا از دشمنانی که دشنامت دادند درگذری. در ماه عفو آمدی تا دوستان نادان را عفو
دانلود آهنگ جدید شهاب مظفری بنام سی سالگی با بالاترین کیفیت
Download New Music Shahab Mozaffari – 30 Salegi
ترانه: سارا بالو , موزیک: شهاب مظفری , تنظیم: نیمان غفاری
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ جدید شهاب مظفری بنام سی سالگی :
چه بغضی تو گلو دارم به ظاهر با تو میخندم یه جاهایی نباید دید منم چشمامو میبندم منم چشمامو میبندم آخه زخمي ازت خوردم دل و جونم تو آتیشه میخوام وایستم روی پاهام همش زانوم خم میشه همش زانوم خم میشه همش
عکس زیر یکی از عکسهای مورد علاقمه که بهم یادآوری میکنه که آدما وقتی روحشون زخمي هست نباید خودشون رو وارد رابطه عاطفی جدیدی بکنند.
دوست داشتن و دوست داشته شدن جذابه و کلی انرژی مثبت به آدم تزریق میکنه که حالش رو بهبود میده ولی پیدا کردن فرد مناسب خیلی آسون نیست و جدا از اون مسئله برای اینکه یه رابطه به روند سالم و مفید خودش ادامه بده باید توانایی این رو داشته باشیم که از پس مسئولیتهای خودمون بر بیایم و در این مسیر داشتن یه فکر سالم نقش
قهرمان سابق کن تهران به اتهام قتل محاکمه و به قصاص محکوم شد.شامگاه دوم ل 93 قربات که جوانی 30 ساله به نام میثم بود با ضربات چاقو بشدت زخمي شد و پیش از مرگش در بیمارستان ضارب خود را معرفی کرد.پیش از اعلام خبر مرگ وی، بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان جنایی درباره این جنایت به تحقیق پرداخته و سرانج متهم 28ساله – با ردهای گسترده مأموران پلیس در جنوب تهران دستگیر شد.قصاص علی ضیا و کامبیز دیربازژست جالب بازیگران ایرانی در بازی والیبال ایران + تصاویر
نیویورک (CNN Business) یک نمونه اولیه از موشک فضایی Mars به زندگی پنجشنبه شب رانده شد و وسیله نقلیه را به هوا فرستاد تا یک آزمایش برجسته انجام دهد.این اولین باری بود که صنایع تجربی، به نام "ستارگان"، بدون تسمه نقلیه به زمین پرواز کرد.هدف SpaceX این بود که فضاپیما را در حدود 65 فوت در هوا بکشیم تا قبل از آن به آرامی آن را در نزدیکی قرار دهیم - چیزی که SpaceX نامیده است "Starhopper" است. دقیقا مشخص نیست که چطور پرچم بالا پرواز می کند. فیلمبرداری که توسط خبرنگاران موجود
شاید باید اینهمه سال رو تجربه میکردم تا یه جایی تو مسیر زندگی بهت برخورد میکردم.
تو.؟
تو برای من آغاز همه راه های نرفته بودی و پایان روزهایی که آرزو های من نبود.
دارم به تو فکر میکنم. به نگاهی که گاهی مرحم زخم های دلم بود و انگیزه ایی بود برای ادامه دادن
از نگاهی که گاهی سرزنش گرانه بود و ته دلمو خالی میکرد و منو از همیشه تنها تر.
تو منو دیدی. بهم نگاه کردی و دستامو گرفتی و منو به زندگی با خودت دعوت کردی.
تو خواستی منو وارد چهارچوب قوانین خاص خو
تا به حال شده بخواهی کسی را ببخشی؟
برای همه ما پیش آمده که در مقطعی از روابطمان ضربه خورده ایم. بعضی ضربه ها خفیفند مثل بی اعتنایی افراد یا لحظات شرمندگی. لطمه های دیگر عمیق ترند مثل آزارهای جسمی یا احساسی. در چنین موقعیتی گاهی اوقات افراد در واکنش به آسیب وارده می گویند:هرگز نمی بخشم.» شاید زمانی شما هم این جمله را گفته باشید. بنابراین به این سوال توجه کنید:وقتی نمی توانید ببخشید چه کسی رنج می برد؟»
وقتی نمی بخشی چه اتفاقی می افتد؟ اغلب به ل
دانلود آهنگ جدید پازل بند Puzzle Band به نام ببینیم همو
ترانه سرا: هادی زینتی / آهنگساز: عماد طغرایی
دانلود رایگان موزیک ببینیم همو با لینک مستقیم و کیفیت اورجینال
[کیفیت 128 با حجم 3.3 مگابایت] [کیفیت 320 با حجم 8.3 مگابایت]
Puzzle Band – Bebinim Hamo
آهنگ جدید علی رهبری و آرین بهاری
متن ترانه ی ببینیم همو با صدای پازل باند:
دوباره بارون میاد آروم میکوبه روی شیشه دلم روم نمیشه
رد پاهات مث زخمي که میمونه تا همیشه دلم آروم نمیشه
روت تو روم وا شد دوباره دعوا شد
یه ن
مشاهده نماهنگ 04:16
قضیهی مسجد گوهرشاد چرا به وجود آمد؟ مرحوم حاج آقا حسین قمی در مسئلهی کشف حجاب از مشهد به تهران میرود تا با رضا شاه صحبت کند. گفته بود میروم و به او میگویم؛ اگر گوش کرد که هیچ، اگر گوش نکرد همانجا خودم خفهاش میکنم. به تهران رفت و نتوانست رضاخان را ملاقات کند و بعد هم از آنجا به عراق تبعید شد.تیرماه ۱۳۱۴ علمای مشهد در حمایت از حاج آقا حسین در مسجد گوهرشاد تجمع کردند. اصل اجتماع علما در کشیکخانهی مسجد گوهرشاد که
درمان زخم با فشار منفی
برای ارزیابی نتایج و مزایای حاصل از استفاده از پماد موضعی زخم فشار منفی در بیماران مبتلا به زخمهای عفونی استفاده شد.
مواد و روشها : این مطالعه به صورت گذشتهنگر ( cross - sectional ) انجام شد . زخمهای عفونی ناشی از تروما هستند . سیستم درمان مورد استفاده , vac a بود . ( بسته به بسته شدن به کمک خلا , kcl , سان آنتونیو , ایالاتمتحده آمریکا) به زخم در حالت پیوسته و در حالت پیوسته دست یافت . پارامترهای مربوط به زخمها ( محل , تعداد تغییر
قدیم تر ها که بچه بودیم، مردم نسبت به حفظ اموال عمومی هیچ حس مسئولیتی نداشتن و کوچک ترین امکانات شهری رو تخریب می کردن! مخصوصا اون پایین های شهر که ما هم از دل همون مردم بودیم. این که میگم تعریف از خود نیست و قصد ندارم خدای ناکرده خودم رو بهتر جلوه بدم، اما به همین کلمات قسم من در تخریب اموال عمومی هیچ وقت مشارکت نمی کردم. القصه که مردم به شدت احساس میکردن هرچی شهرداری برای رفاه ما نصب میکنه رو باید خراب کرد، یا روش یادگاری نوشت و خلاصه یه زخمي
[پدرم] حالش بد بود، مرتب این طرف و آن طرف می رفت. توی انباری رفت و برگشت. چفیه ای روی سرش انداخته بود. رو به مادرم کرد و گفت: زن، ساک مرا ببند، می خواهم بروم»
مادرم با تعجب گفت: کجا؟»
پدرم شروع کرد به پوشیدن لباس و گفت: می روم پیش امام. می خواهم شکایت کنم».
با خنده گفتم: باوگه، تو ناراحتی. بگذار خودم می روم شهر.»
حرفم را قطع کرد و گفت: نه. نمی خواهم بروی. بس است. بس است فرنگیس. اصلا دلم گرفته و می خواهم بروم امام را ببینم».
مادر خندید و گفت: پیرم
با مامان رو مبل نشسته بودیم.گفت امروز چه روز بدی بود خیلی کسل بودم دلم به کار نمیرفت.
آروم گفتم خیلی هم بد نبود.
حرف زد از اینکه چرا هیچکدوم مون از زندگی لذت نمیبریم،بهش گفتم مامان تو خسته نشدی؟گفت:به نظر میاد تو از منم خسته تری،تو خیلی دپرس و آشفته به نظر میای من نمیدونم چه کاری میشه برات کرد.
آروم گفتم اره من از زندگی لذت نمیبرم.
گفت چرا؟دوستداری چطوری باشه؟چی میخوای؟
دیگه نتونستم هیچی بگم،چیزی که سریع توی چشمای من برابر میاد همش اشکِ و اشک،
برگی از کودکی شهید محمدمهدی آفرند:
قسمت سوم:
اواخر سال ۱۳۵۶ هجری شمسی بود و محمدمهدی در کلاس هفتم تحصیل میکرد. صبحها
سوار دوچرخه بیست و هشت چینیاش میشد و فاصلهی حدود ده کیلومتری تا مدرسه را
رکاب میزد. صبح و بعدازظهر کلاس داشت، بعضی ظهرها خانهی خاله[1] یا داییاش[2] در
مرکز شهر میرفت و بعضی روزها گوشهای مینشست و با دوستانش نهار میخورد. یک روز
که از مدرسه به خانه میرسد، لنگان لنگان و با چشمانی اشکبار وارد حیاط خانه میشود
و از
برای روزنبرگها
خبر کوتاه بود:
- اعدامشان کردند.»
خروشِ دخترک برخاست
لبش لرزید
دو چشمِ خستهاش از اشک پُر شد،
گریه را سر داد.
و من با کوششی پُردرد اشکم را نهان کردم.
- چرا اعدامشان کردند؟
میپرسد ز من با چشمِ اشکآلود
چرا اعدامشان کردند؟
- عزیزم دخترم!
آنجا، شگفتانگیز دنیاییست:
دروغ و دشمنی فرمانروایی میکند آنجا
طلا، این کیمیای خونِ انسانها
خدایی میکند آنجا
شگفتانگیز دنیایی که همچون قرنهای دور
هنوز از ننگِ آزارِ سیاه
اصطبل یا طَویله محلی است که در آن اسب نگهداری میشوند. یا علف میخورند. معمولاً اصطبل ها دارای قسمتهای کوچکی هستند که در هر کدام یک اسب نگهداری میشود.
در طویلهها، طاقچهای که در کنار دیوار درست میکنند و خوراک چهارپایان را در آن میریزند آخور نامیده میشود.
واژهشناسی :
اصطبل واژهای است در فارسی که از راه عربی رایج در سرزمین شام از واژه لاتین گرفته شده است. ریشه این واژه لاتین نیز به اصل هندواروپایی بازمیگرد
بازم دوباره دل تا مدینه زائره
بازم دوباره دل تا مدینه زائره
انگاری باز مسافره
تو سینه دل آروم نداره
بازم مدینه و غم و غصه ی مرد بی حرم
من غصه دار غربت و غم عزای باقرم
قبر تو بی چراغ و هیچ کسی نیست بالا سرت
تو هیئت بهشت برات روضه گرفته مادرت
. غریب آقام ، غریب آقام .
آتیش گرفته آقا تموم پیکرت
زخمي شده بال و پرت
از زهر کینه بیقراری
از بغض و کینه ی شام نمونده جونی به تنت
خون جگر داری به لب پُر خون شده پیرهنت
اگه چشات بارونیه از شعله ی زهر جفا
ولی به
مصاحبه با استاد علی خویه
مرد فروش ایران
علی خویه مشاور و مدرس با تجربه در حوزه فروش بازاریابی برند مشتری مداری و
خبرنگار نشریه قلم: جناب آقای
علی خویه در صورت امکان خود را معرفی کنید
به نام خدا
من علی خویه هستم مدرس دانشگاه
مولف و مترجم 12 کتاب تخصصی هستم و اکنون مشاور و مدرس شرکت های معتبر ملی و بین
المللی هستم و مشغول خدمت به جامعه و کشورم در حوزه برند بازاریابی و فروش هستم.
شما را به عنوان یک مدرس و
مشاور با تجربه می شناسند در صو
ما برای خیلی چیزها مثل سفر و خرید الگو داریم ولی الگویی برای انتخاب همسر و الگوهای ارتباطی نداریم؛ اینکه بدانیم چطوری با کسی که انتخاب می کنیم و نشر بیشتر و بهتری داشته باشیم.
وقتی در یک مهمانی کسی آشنایی و علاقه مندی نشان می دهد یا یکی خانم الف را به خانم ب معرفی می کند، باید دید که بعد از این مرحله چه اتفاقی می افتد که دوستی آنها بیشتر می شود. نکته این است که این حالت خیلی کم اتفاق می افتد، حتی برای دو نفر با چنین مشخصاتی. کمی به خاطرت چند
از مهمترین درمان هایی که برای این بیماری پیشنهاد می شود، درمان زخم شقاق با عسل است، عسل ماده ای بسیار مفید و ضد التهاب است که میکروب ها و عفونت در ناحیه را از بین می برد
شقاق یا فیشر همان بیماری است که به عنوان عامل زخم های ی شناخته می شود، این بیماری در اثر افزایش فشار وارده به ایجاد شده که در اثر آن زخمي باریک کوچک ولی دردناک در دیواره پدید می آید. با پیشرفت بیماری و در صورت عدم درمان زخم فیشر عمیق تر شده و به عضله م
زمانی که قرار است مدت زیادی در طول روز را پشت سیستم قرار بگیرید باید به همه جزئیات این کار توجه کنید. گاهی با یک وسیله ارزان قیمت گامی برای سلامتی خود خواهید داشت. موس پد طبی یکی از این وسایل جانبی است که اهمیت آن را در زمان استفاده متوجه خواهید شد. این موس پد فواید زیادی دارد که شاید از آن بیخبر باشید. ما در این مقاله به بررسی فواید داشتن یک موس پد طبی میپردازیم.اما امروزه با ساخت موسهای لیزری یا اپتیکال عملکرد آن حتی بر روی میز اد
به نظرم بچهها موجودات عجیب الخلقهای هستند، موجوداتی که نه معنی گرما را درک میکنند و نه سرما!
بچه که بودیم تابستانهای گرم تیر و مرداد و شهریور که از مدرسه فارغ می شدیم با بقیهی هم سن و سالها وسط کوچه بازی میکردیم، اکثریت بچههای هم سن و سال من پسر بودند، از این سر کوچه بگیر تا آن سرش شش تا هفت پسر ریز و درشت بودند که فاصلهی سنیشان با من بین ۱ تا ۳ سال بود پس به ناچار من هم به جای خالهبازی و عروسکبازیهایهر روزه همبازی پسرها
تعبیر خواب کبوتر
تعبیر خواب کبوتر ، تعبیر خواب کبوتر خاکستری ، تعبیر خواب آزاد کردن کبوتر ، تعبیر خواب پرنده زیبا ، پرنده سفید در خواب در سایت پارسی زی . با ما همراه باشید.
کبوتر در خواب
تعبیر کلی خواب دیدن کبوتر می توان بیانگر و پیام از ضمیر ناخودآگاه باشد. کبوتر سفید رنگ نشانه صلح ، آرامش ، وفاداری ، سازش می باشد. ولی تعبیران خواب اسلام دیدن کبوتر در خواب را زن می دانند و گرفتن کبوتر در خواب را معنی ازدواج می دانند.
کبوتر
بنام خالق هستی
جایگاه و ارزش نیت
نیت کن نیکی ببرما هنوز جایگاه و ارزش نیت را در سرای آخرت را درک نکرده ایمنیت از اصولی ترین معارف دینی ما است و درواقع عملی بدون نیت فایده ای ندارددر روایات معصومین نیت به روح عمل تعبیر شده استبرای روشن شدن مطلب به داستان زیر که در نهج البلاغه شریف است توجه نماییدو من کلام له علیه السلام لما أظفره الله بأصحاب الجملوَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَدِدْتُ أَنَّ أَخِی فُلَاناً کَانَ شَاهِدَنَا لِیَرَى م
از اولین تصاویری که در ذهنم ثبت شده است، تصویر پدرم است. مردی با چشمان میشیرنگ و موهای جو گندمی، با کمی ریختگی در دو طرف پیشانی و یک سبیل دستهکوتاه! مردی که دستهای سفید و سنگینی دارد و خیلی کم میخندد و خیلی بداخلاق است.
بزرگتر که شدم دانستم که پدرم ارتشی بودهاست، اما نه آن ارتشی که بتوانی زیاد از آن صحبت کنی، ارتش پهلوی.
همیشه عجول است و هیچوقت حوصله و صبر و قرار ندارد و اگر در حال دقت روی چیزی باشد و با او حرف بزنیم، داد و فری
داستایفسکی
نویسنده شهیر روس که اخلاق گناهکاران را به تعبیر من در برابر وجدان درونی آدمیان
قرار می دهد اعتقاد دارد ما نمی توانیم آدمها را مجبور کنیم همدیگر را دوست بدارند
.دوست داشتن باید از درون هر انسانی بجوشد .
دوست داشتن فرآیندی ست که ناشی از شور زندگی ست
.
برای دگرگون کردن جهان لازم است آدمها خودشان متحمل رنج و دگرگونی در دلشان
بشوند .
برادری انسانها عملی نمی شود مگر آنکه خود ما عملا برادر هر کس بشویم. باری
به نظر اینجانب راه درس
ریسک در لوله کشیطی 10 سال گذشته حوادث مرگباری از قبیل و آتش سوزی در اثر لوله کشی گاز طبیعی در فرایند خالص سازی گاز رخ داده است. بسیاری از نیروها و کارگران جان خود را از دست داده اند و بسیاری نیز زخمي شده اند. امروزه با استفاده و به کارگیری تخصص های لازم در کاهش ریسک و آسیب های ناشی از لوله کشی گاز، پیشگیری و کنترل بهترین راه است. طراحی لوله کشی گاز، فرآیند و نیازهای ایمنی ، موم داشتن نخصص و مهارت است. اخیرا تصاویر گرافیکی، خطرات
عصر جمعه بر میگردم _ دیدهبانی در سال ۱۳۶۴
او آخرین روزهای سربازی را میگذراند و من آش خور» بودم. روی دیدگاه شاخ شمیران مثل عقاب میایستاد و هیچ جنبدهای از زیر ذرهبین نگاهش پنهان نمیماند. سرتاسر خط از چپ تا راست و تا عمق را مثل کف دستش میشناخت.
چشمبسته روی ارتفاعات را فرز و سریع میرفت و میآمد. گرما طاقتش را نمیبرید و آتش دشمن زمینگیرش نمیکرد. دیدهبانی تنها و تنها کار او نبود، تا فرصت پیدا میکرد از کوه سرازیر میشد
در ادامه و راستای معرفی کتاب به معرفی فیلم های شناخته شده و خوب دنیای سینما نیز می پردازیم و قصد داریم که به صورت پیوسته هر چند مدت گلچینی از 5فیلم خارجی و 5 ایرانی را که دارای محتوا و فرم و شکل خوبی هستند در ژانرهای مختلف معرفی کنیم.
فیلم های خارجی:
1-ar 2012 :همچنان که انقلاب اسلامی سال 57 ایران به نقطه اوج خود می رسد، یک مامور
متخصص سی آی ای ( بن افلک ) برای آزادی شش امریکایی که در خانه سفیر کانادا
در ایران پناه گرفته اند یک نقشه پر مخاطره را طرح ر
درباره این سایت