دانلود جديد ترين و بهترين و زيبا ترين و قشنگ ترين رمان هاي ايراني و خارجي و دانلود رمان شفق
دانلود رمان شفق با فرمت هاي pdf apk و دانلود رايگان کامل ترين نسخه هاي رمان شفق و دانلود رايگان
بهترين و جديد ترين و قشنگ ترين و زيبا ترين و باحال ترين و دانلود رمان شفق با فرمت هاي pdf apk
زيبا ترين و جديد ترين رمان هاي سال اخير و دانلود رايگان رمان شفق با فرمت هاي مختلف و دانلود رمان شفق
قشنگ ترين زمان هاي امروزه و دانلود رامان هاي جديد و باحال از نويسنده
قشنگ ترين و باحال و زيبا ترين رمان هاي ايراني با فرمت هاي مختلف و دانلود رمان دژکوب با فرمت هاي pdf و apk
زيبا ترين و کامل ترين نسخه هاي رمان دژکوب و دانلود رايگان رمان هاي ايراني و خورجي و دانلود رمان دژکوب
دانلود رمان دژکوب با فرمت هاي pdf apk و دانلود کامل ترين نسخه هاي رمان دژکوب و دانلود رايگان با لينک مستقيم
بهترين و جديد ترين و کتاب هاي ايراني و خارجي با فرمت هاي مختلف و دانلود رمان دژکوب با فرمت هاي خوب
ادامه مطلب
سلام دوستان عزيز و علاقه مندان به کي پاپ و کي درام و رمان هاي اون ها !در حال حاظر من در حال کامل کردن اولين رمان خود يعني رمان عشق و حقيقت ( لي مين هو و پارک مين يانگ ) هستم .
علاقه مندان مي تونند با مراجعه به وبلاگ کافه وي درام و کي پاپ هم اين رمان و هم رمان هاي ديگر را دنبال کنند .
از اونجايي که اين پست قرار پست ثابت وب مون بشه من اخبار جديد اين رمان را همين جا به روز مي کنم
براي مشاهده کامل رمان اينجا کليک کنيد
براي مشاهده فصل ۱ اينجا کليک کنيد
دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت هاي pdf apk و دانلود رايگان کتاب هاي ايراني و خارجي و دانلود رايگان با لينک مستقيم
دانلود رمان هاي جديد و باحال ايراني و خارجي و دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت هاي عالي و خوب
قشنگ ترين و باحال ترين و جديد ترين و زيبا ترين و جالب ترين رمان هاي خارجي و ايراني و دانلود رمان همسر کوچک من
دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت هاي مختلف و دانلود رايگان رمان جديد همسر کوچک من با لينک مستقيم
بهترين و جديد ترينو زيبا ترين رما
سلام اميدوارم حالتون خوب باشه يه خبر ميخواستم بدم که تقريبا براي من و ترمه جون ( نويسنده رمان عشق نهفته ) مهمهمن و ترمه جان تصميم گرفتيم يه رمان ماکاني رو باهم شروع به نوشتش کنيم و اين رمان ماکاني اصلا عاشقانه نيست و هيچ ربطي به خواننده بودن رهامير نداره پيشنهاد ميدم بخونيد و مطمئنم لذت ميبرين اين رمان اسمش ( افسار زندگي) هستش که با مشارکت مشاور وبلاگمون خانم رضوان نعيمي و به ما کمک ميکنه !!ممنون ميشم اگه طرفداراي رمان من و رمان عشق نهفته ب
يعني کاوه چکار کرده بود؟ چرا همچين بلايي سرش اورده بودن؟! کاوه هر چقدرم در حقم برادري نکرد. اما باز سايه و تکيه گاهي بود که دلم حداقل به بودنش خوش بود. به اينکه اگر روزي، جايي گرفتار شدم لااقل برادرم هست. بلاخره که دستم را ميگيرد. درسته کاوه براي ستايش پدري نکرد اما ستايش دلش به بودن پدرش خوش بود. اما کاوه بد کرد. نه به خانوادش ! بلکه به خودش، به زندگيش، به ايندش. چرا بعضي از ادمها با اينکه ميدونن راه زندگيشون رو اشتباهي رفتن باز به اون راه ادام
حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست
دوست ناديده اي در اين صفحه براي بنده نظر گذاشته بود که درمورد مجموعه داستان "تخران" هم چيزي بنويسم.
ضمن تشکر از لطف آن عزيز بايد بگويم از انتشار تخران الآن بيش از 6 سال ميگذرد و اگرچه هنوز قرص و محکم از آن مجموعه داستان دفاع ميکنم اما به نظرم آنچه بايد درموردش گفته ميشد گفته شده و هر کس مايل باشد ميتواند نقد و نظرها را با يک جستجوي ساده بيابد.
حالا بيشتر دوست دارم خبر بدهم که انشاالله در کمتر از يک ماه ديگر قرار
من هم مثل خيلي از شماها کتاب خوندن رو با داستانها و قصهها شروع کردم. بعد آروم آروم کشيده شدم سمت رمانهاي ايراني و خارجي. دوران نوجواني بيشتر به رمانها و داستانهاي فانتزي و علمي تخيلي علاقه داشتم. بعدها گوش به زنگ بودم ببينم کي چه کتابي ميخونه تا من هم اون رو بخونم. توي دانشگاه بيشتر از هرچيزي کتاب شعر و رمان ميخوندم. تا اينکه يه روز به نظرم رسيد چه کار بيهودهاي! چرا به جاي اين همه داستان ماجرايي، نبايد بشينم و يک کتاب علميتر بخون
پيرمرد و درياي ارنست همينگوي در نگاه اول يک رمان ساده است و داستان سادهاي دارد. به قدري ساده که وقتي کتاب را براي اولين بار تمام کردم، چند دقيقهاي ذهنم به اين پرسش مشغول بود که چرا بايد پيرمرد و دريا جايزۀ ادبي نوبل بگيرد؟ چه چيزي در کلمات پيرمرد و دريا جريان دارد که آن را در مقايسه با ديگر رمانهاي همعصرش ممتاز ميکند؟ چرا اين رمان از ديگر رمانهاي همينگوي بايد محبوبتر و معروفتر شود؟
حال که زادروز ارنست همينگوي است و نوشتن از او ب
تعداد صفحات : ۲۷۷
خلاصه اي از داستان رمان:داستان روايتگر زندگي (محسن)، پسري است که به دلايلي از شهر خود دور شده و در شرکتي مشغول به کار است. زندگي محسن در تنهايي و انزوا خلاصه ميشود تا اينکه متوجه رازهاي پي در پي همين زندگي ساده و به ظاهر آرام ميشود.رمان سنتر
سحر شده،خواب به چشمم نمي ايد.کتابها دور و برم پخش شده اما من چهار ساعت سرم در يک کانال اجتماعي بوده و يک رمان دنباله دار را بي هدف صفحه زده ام.دوران دبيرستان را سالهاست که پشت سر گذاشته ام.سالهاست که من بزرگ شده ام اما هنوز گرفتار رمان و داستان و زندگي نامه ها هستم.سرم که در کتابي فرو مي رود .بلند شدنم سخت است.نه بي نظمي هال حالم را به هم مي زند و نه اشپزخانه نامرتب.من چهار ساعت به همين نقطه ميخکوب شده ام و کتاب خوانده ام.پيش ترها حال مادر را با کت
دانلود رمان عاشقانه همخونه از مريم رياحي
دانلود رمان عاشقانه همخونه از مريم رياحي
در
اين مطلب از سايت کافي نت ونوس ، رمان عاشقانه ديگري را براي دانلود شما
دوستان قرار داده ايم . رمان همخونه يکي از رمان هاي زيباي عاشقانه نوشته
خانم مريم رياحي است
نام کتاب : همخونه
نويسنده : مريم رياحي
تعداد صفحات : ۲۲۹ صفحه
زبان کتاب : فارسي
موضوع : رمان عاشقانه
نوع فايل : PDF
داستان کوتاه چيست؟ داستان کوتاه حجم خيلي کمي نسبت به رمان دارد در داستان کوتاه نويسنده نبايد به حاشيه پردازي کند. داستان کوتاه شامل داستانک داستان بلند و داستان نيمه بلند است. بحث ما، داستان کوتاه است. داستان کوتاه معمولاً بين ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷ و ۸ صفحه است. داستان کوتاه ممکن است هزار کلمه دو هزار کلمه يا پنج هزار کلمه داشته باشد. داستان کوتاه تنها يک شخصيت قهرمان دارد. يک شخصيت در تمامي حوادث حضور دارد. زندگي يک فرد يا نهايتا سه شخصيت
آخراي ارديبهشت قصد داشتم از بخشندگي بنويسم. اما نه.
خوب شد ننوشتم.
چون شب قدر بود که فهميدم اون مفهومي که من از بخشندگي خوشايند توي ذهنم دارم، خيلي هم خوشايند نيست.
و البته عيد فطر بود که با خوندن بخش هاي ابتدايي رمان "دختري در قطار" مطمئن شدم که بخشندگيِ مدنظرم خيلي جالب نيست.
حالا ارتباط محتواي اون رمان با بخشندگي در چيه، توضيحش آسون نيست. خيلي جزئيه!
ولي بالاخره يه روزي مي نويسمش!
اين روزا لابلاي کاراي فرهنگيان و نيم نگاهي که به پايان نام
رمان نويسان، خود محصول دوره و زمانه و جامعهاي هستند که در آن زندگي ميکنند.» اين گفته روشن ميکند که با تغييرات جامعه، رمان نيز تغيير ميکند و شکل تازهاي به خود ميگيرد.
کارلوس فوئنتس در آغاز مقالهي سروانتس و نقد خواندن ميگويد:
اگر از من بپرسند عصر جديد از چه زماني آغاز شد، ميگويم از آن زماني که دن کيشوت لامانچا در سال 1605 ميلادي دهکدهي خود را ترک گفت، به ميان دنيا رفت و کشف کرد که دنيا به آنچه او دربارهاش خوانده، شباهتي ندارد.
ب
دانلود رمان عاشقانه حباب رنگي pdf + رايگان
دانلود رمان عاشقانه حباب رنگي
دانلود رمان: حباب رنگي
نوشته: الف_صاد
ژانر: #عاشقانه#اجتماعي
تعداد صفحات کتاب: پي دي اف 255
براي دانلود رايگان روي لينک زير کليک کنيد
http://venusnet.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ad%d8%a8%d8%a7%d8%a8-%d8%b1%d9%86%da%af%db%8c/
دانلود رايگان نمونه سوالات راهنمايي و رانندگي 98 pdf, مهم ترين و پر تکرار ترين
تعداد صفحات : 620
خلاصه رمان :
داستان درباره دختري به اسم هلنا هستش که بعد از تحويل مادرش به اسايشگاه پسر صاحب خونه از خونش ي ميکنه و با گفتن خبر ي به صاحب خونه , صاحب خونه اونو ميندازه بيرون و تا اينکه با اشنا شدن با يک خانم….
رمان سنتر
تعداد صفحات : 304
خلاصه رمان :
داستان در مورد زندگي شميمه.دختري که پدر و مادرش واز دست داده و اش زندگي ميکنه. سختي هاي زندگي از يه طرف و سخت گيري هاي خاله اش هم از يه طرف ديگه باعث ميشه که شميم از اون خونه فراري بشه.ولي دست تقدير سرنوشت ديگه اي روبراش رقم زده.زندگي ميخواد روي خوبش و بهش نشون بده. روزگار اون و سر راه خانوم بزرگ قرار ميده کسي که خونه اش قراره براي شميم تبديل به يه کلبه امن بشه و سرنوشتش طور ديگه اي رقم بخوره
پايان
تعداد صفحات : 468
خلاصه رمان :
دختري به اسمِ الناز از خانواده اي معمولي با دغدغه هايِ يک زندگيه عاديدختر شيطون …سرِ يک دنده بودن، در يک بازيه کودکانه راهي رو انتخاب
ميکنه که توش علامت سوال زياد هست….
رمان سنتر
با خودم عهد کرده بودم که براي هر کتابي که ميخوانم مفصل بنويسم تا اين طوري مجبور باشم دقيقتر بخوانم. اين مطلب نشاني از عهدشکنيست. شايد پاري اوقات مجبور به اين کار شوم. و اما بعد؛
پاييز؛ نوشتهٔ الي اسميث
اولين رمان جدي بعد از برگزيت که از اولين مجموعه از چهارگانهٔ فصلهاي سال اين نويسنده است (به گمانم دو فصل ديگر هم منتشر شدهاند). رمان شاعرانه با جريان سيال خيال است. گاهي کلمات طنين دارند و آهنگين هستند (چيزي مانند سجع). يکي از نکات جالب د
تعداد صفحات : 828
خلاصه رمان :
اگر تمايل به خوندن اين رمان داريد،جلد اول رو از همين سايت مي تونيد دانلود کنيد وبخونيد با همين اسم "پاورقي زندگي" جلد اول رو حتما بخونيد چون نصف داستان توي جلد اول اتفاق مي افته .در جلد اول خونديد که پسري در اثر تصادف بينايي خود را از دست مي دهد بعد از گذشت دو سال خانواده اش تصميم مي گيرند براي او همسري انتخاب کنند.
داستان به سمتي کشيده مي شود که دختري به اسم مريم سر راه او قرار مي گيرد و باقي ماجرا.
در جل
تعداد صفحات : ۳۳۴
خلاصه اي از داستان رمان:
بوفالو، نيويورک: آبشارهاي رعدآسا، تيم هاي ورزشي بزرگ و… لرد خونآشام خائني که به آرامي عقلش را ازدست مي دهد.راجموند گرگر يک خونآشام و ارباب بي چون و چراي نيويورک سيتي است. او مطيع هيچکس به جز ارباب خود نيست. کريستوف، لرد خونآشام تمام شمال شرقي آمريکا است و پايگاهش در بوفالو و نيويورک سيتي است. او خونآشامي پير است… خيلي پير. فهميدنش آسان است چون به آرامي درحال از دست د
نام کتاب: کلت طلايي
نويسنده: SILVERSEA HORSE
ژانر: پليسي، عاشقانه
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 271
خلاصهي داستان:
داستان در مورد دختري به اسم يگانه است که به اجبار، به راه خلاف کشيده شده و به يک قاتل تبديل ميشه و حالا ميخواد انتقام بگيره و…
فرمت قابل دانلود: پي دي اف و اندرويد
دانلود رمان کلت طلايي با فرمت پي دي اف
دانلود رمان کلت طلايي با فرمت اندرويد
توضيحات:
۱- کاربر عزيز، براي دانلود کافي است بر روي لينک هر فرمت کليک نماييد.
۲- براي باز کردن
دستش را روي دهانم گذاشت و گفت: -تورو خدا ديگه نگو. من مقصرم. ميدونم. اعتراف کردم. حالام حاضرم هرجوربخواي تنبيه بشم تا جبران بشه. از پشت پرده اشک به چشمانش خيره شدم و بعد خنديدم و گفتم: -تنبيه؟؟؟ هر چي که بگم؟ -آره. قسم ميخورم قبول کنم. -تنبيهت اينه که از حالا تا دنيا آمدن بچه ديگه حق نداري تنها سفر بري. - اي به چشم. اصلا هر جا خواستم برم اول ازت اجازه ميگيرم .خوبه قربونت برم؟؟؟ -حالاشد پايان اميدوارم از خواندن اين رمان لذت برده باشيد.مو
دانلود کتاب رمان دختر خراب,دانلود رمان
عاشقانه,دانلود رايگانرمان دختر خراب,دانلود رمان دختر خراب بدون
سانسور,دانلود رمان دختر خراب,دانلود رمان ايراني
خلاصه اي از رمان دختر خراب
نميدونم بايد چي بگم و از کجا شروع کنم اما بهترين کلمه براي شروع بدبختي و بدشانسيه
دو تا بچه بوديم و البته تني هم نبوديم من و برادرم کيوان…….پدرم عرق خور و معتاد و ……هر اشغالي
که نبايد باشه بود و مادر هم از اون بد تر يه زنيکه خيانت کار تمام عيار که وقتي بابام
دارم به اين فکر ميکنم چقدر کار خوبي کردم که به حرف خواهرم گوش دادم و کتاب ملت عشق رو خوندم. گاهي اوقات خيلي با الا همزاد پنداري ميکنم. چقدر شبيه اين زن بودم! و چقدر نصيحت ها و حرفهاي شمس به من تلنگر زدند. چه خوب که بعضي از نويسنده ها همچين رمان هاي اموزنده و تکان دهنده اي مينويسند. يک جوري که فکر ميکني اين رمان فقط براي اينکه تو متحول بشي نوشته شده! گاهي اوقات بعضي از قانون هاي شمس چنان منو تو فکر فرو ميبرد که واقعا زمان رو فراموش ميکردم. وقتي دا
محسن مشکلات خانوادگي فراواني داشت مداوم دربيمارستان ميخوابيدومستقيم به داروهاي اعتيادآوروصل ميشد.وقتي کسي به اوسرنميزدپروانه تنهافردي بود که سمتش ميرفت.پروانه فردي داراي نفوذمالي بوداين نفوذمالي رابواسطه رمان هاي محسن دربازارزيرزميني رمان بدست آورده بود براي محسن مهم اين بود که به فردي تکيه کند که اگربگويدنروآن فردنرودوپروانه اين خصوصيت را داشت ازهرلحاظ پروانه و محسن به يکديگرتاابدالدهرميآمدندچون هردوزيرقسم و سوگندي که يادکرده ب
هرمان هسه آلماني را بسيار پسنديدم .عجيب و غريب انگار شخص خود من است! انقدر انگار شخص خود من است که احساس مي کنم دندانهاي پيشين فک پائينش هم مثل مال من به جرمگيري احتياج دارد!
هيجان انگيز ترين چيزي که دميان دارد مي گويد اين است که در تو کسي هست که از همه چيز تو خبر دارد و ريز و درشت خطاهايي که از تو سر مي زند از اراده او نشات مي گيرد و او سعيش را مي کند که تو را به شکل منحصر به خود شخص خود تو به راهي ببرد که دلش مي خواهد. به راهي که نهايتا کل زندگي ت
تا حدي دشوار مينمايد در مورد نويسندهاي که مناو»يش مرا به رمانخواني ترغيب کرد، و سياهٔ صدتايي رمان فارسياش مرا به جهان کلاسيک رمان غربي آشنا کرد، و نشتنشا» و سرلوحهها»يش مرا علاقهمند به مقالات فارسي کرد، تند و تيز نوشت. اگر بخواهم در مورد ر ه ش» صادقانه و خلاصه بگويم همين کافي است که تمام غلطهاي سادهٔ داستاننويسي را به سادگي ميشود در اين رمان پيدا کرد. مثلاً چه؟ زني که شبيه مردها حرف ميزند (احتمالاً موي فرفري دارد،
بالاخره امتحاناي ترم چهارمم از يازدهمه تموم شده بالاخره يه تابستون ديگه اومد و اين تابستونم اول آخر تکرار ناپذير ميشه برا خودش با همه ي خوبي ها و بدياش از بيستم دوره ي خودکاويم شروع ميشه و سرم يکم گرم ميشه طبق معمول از بيکاري خسته شدم و اطرافيانم متعجب مامان امروز ميگف دختر تو کلا يه هفته تايم استراحت داري ولي همونم نميتوني تحمل کني راس ميگه روز مرگي اذيتم ميکنه اونم نه يکم خيلي خيلي زياد دلم تنوع ميخواد دلم تجربه هاي جديد ميخواد و چال
سلام
امروز ميخوايم در مورد برخي از سايت هاي مهم روانشناسي با شما صحبت کنيم و اطلاعات مفيدي را در اختيار شما قرار دهيم .
استرس خوب يا مفيد و فوايد آن
بيوه چيست
استرس چيست
بيوگي چيست
سايتي در مورد استرس خوب يا مفيد و فوايد آن
بيوه يا بيوگي چيست
استرس خوب چيست
زن بيوه و اطلاعاتي در مورد آن
فوايد استرس خوب
سايتي در مورد مرگ همسر و شوهر
اطلاعاتي در مورد استرس
آمار بيوگي در ايران چگونه است
سايتي در مورد تاثيرات مثبت استرس
مشاوره ازدواج مجدد زن ب
تعداد صفحات : 1000
خلاصه رمان :
يک داستان عاشقانه است با تم ورزشي …ماجراي يه آدم که که مثه بقيه آدم ها دنبال آرزوهاشه …اما اينبار مشکلاتي سر راهش قرار گرفته که به خواست تنها ربطي نداره … اينبار بحثه بودنه … بحث اثبات کردن … بايد بگه “هســــــــــتم” تا بقيه هم بشنون و بدونن…پايان خوش
“راوي اول شخص و دختر هست”
رمان سنتر
صفحۀ ۳۳۹ بودم، ۱۱ صفحه بيشتر نمونده بود کتاب تموم بشه که وسطهاي صفحه از حس طعم يه رمان خوب ايراني مطمئن شدم. سبک و روايت و راوي و شخصيتپردازي و زمکان و بيان و کلي اصلاحات ادبي ديگه رو ميتونم پشتسرهم زنجير کنم و براي هرکدوم يه صفت بذارم؛ اما بهجاي همهچي ميگم اگه دنبال يه رمان خوب ايراني هستيد سمفوني مردگان نوشتۀ عباس معروفي رو بخونيد.تيرگيهاي داستان چندبرابر روشنيهاشه و نويسنده هيچ رحمي به شخصيتهاي بينواش نکرده، هيچ رحم
تعداد صفحات : 775
خلاصه رمان :
گاهي قسم مي خوري به خاطر مردمت از جون مايه بزاري و گاهي توسط همين مردم قضاوت مي شي ،قضاوتي که درد داره و کمر خم مي کنه از مرداني که داغ هاي زيادي تو سينه دارن به خاطر همين قسم ،قسمي که زندگي رو زير و رو خواهد کرد و بي رحمانه به اخرين داشته هات چنگ خواهد زد
اين قصه، قصه دو مرده که زندگيشون گره خورده به گروهي که خلاف هاشون رگ غيرت مردان شهر و شادابي جوونه هاي سرزمين رو هدف گرفته
دومرد با دوديدگاه متفاوت که
بتلفيلد ۵ يک بازي ويدئويي در سبک تيراندازي اول شخص است که توسط استوديوي دايس وابسته به الکترونيک آرتز ساخته و توسط الکترونيک آرتس در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸ براي پلتفرمهاي پلياستيشن ۴، مايکروسافت ويندوز و اکسباکس وان منتشر شد.رمان سنتر
فقط دلم ميخواد اين چند روز يه نفر اسم اين نويسنده رو جلوم بياره؛ الآن چند روزه درگير ويرايش يه رمان ششصد صفحهاي از ايشون هستم که ورژن امريکايي رمانهاي کاربرهاي نودوهشتياست؛ يعني همونقدر مزخرف.
حالا اينش به من ربطي نداره؛ ولي کتاب مزبور استراحت، آرامش و سه تا ديدار دوستانه رو از بنده گرفته.
قبلا گفته بودم سرعت ويرايشم پايينه، خدا رو شکر خيلي خيلي بهتر شده؛ ولي براي اين کار هنوز زمانم کمه، احتمالا امشب و فردا شب خواب ندارم.
اين چند روز
تعداد صفحات : 21
خلاصه داستان :
ديروزش را فرياد زدم شايد يادش بيايد ، ولي رفت و ديروز و امروز و فردا را با هم از ياد برد
او به اغما رفت که شايد بازگردد ، من جايي ميان عشق و باور معلق ماندم شايد بيايد و ببخشد دستهاي ترديدم را
رمان سنتر
درسته که اولاي مهرو داشتيم اسباب کشي ميکرديمو بعدشم تقريبا تا آخراي مهر دانشجو بودم،ولي حس ميکنم از اونوقت تا الآنمو يکم به بطالت گذروندم!
تا تقريبا آذر ماه شک داشتم که ميخوام دوباره کنکور بدم يا نه و اين شک تقريبا داشت منو ديوانه ميکرد!
تا بالاخره تصميممو گرفتمو خواستم که دانشجو بشم.
جالبه اوايلش مصمم بودم که ميخوام کنکور بدمو براي همينم خودداري شديدي ميکردم از خوندن کتاباي جديد.
اصلا کتابامو گذاشته بودم توي کارتون و کمد که چشمم بهشون نيف
پيشگفتار.
اين رمان صرفابراساس تخيل ميباشدواحتمال اينکه دراين بازه زماني رخ بدهدغيرممکن هست.تحليلگران براين باورهستنداين اتفاق درآينده اي دوررخ ميدهد.تمامي شخصيت هاوخصلت هاي اخلاقي افرادبرپايه تخيل نويسنده نوشته شده است.بااحترام به مخاطبان ازهرگونه کپي برداري ازسايت رمان ويژه بپرهيزيد.
صبح شده بيدارشونورابيدارشونورا!!!
نوراچشمان آبي خودرابازکردوبه حال خميازه کشيدن گفت عح من نميخواهم مهدکودک بروم.اونجاخاله فاطمه وخا
خلاصه رمان معلول:
سارا دبير درس الهيات و فلسفه در يکي از دبيرستان هاي مذهبي واتيکان است او ۳ سال است که وارد اين حرفه شده و کلاس هايش به شدت جذاب و پر مخاطب است تا اينکه در اواسط سال تحصيلي شاگردي جديد به جمع دانش آموزان او مي پيوندد شاگردي با نام مارگاريتا ، او فلج است و حتي نمي تواند صحبت کند خانواده ي او مي گويند او در ۱۰ سالگي زماني که در اتاقش تنها بود خود را از ساختمان پايين انداخته و به اين روز افتاده است ، مارگاريتا با اينکه فلج است اما
دارم ذخاير کتاب غيردرسيم رو پر ميکنم (هريپاتر، رمان، شهيد مطهري و کتاباي تربيتي )
ذخاير فيلمم رو هم پر ميکنم (البته با يک سري محدوديت هاي زياد که اشاره کردم :| )
اگه قرار باشه ترم ديگه رو مرخصي نگيرم و کج دار و مريز خودمو برسونم، بايد ذخاير درسيم رو هم پر کنم!
اميدوارم اين ذخيره سازي ها، براي حداقل يکي دوسال مرخصي، کافي باشه.
+ چيزي رو جا ننداختم؟ :)
سلام دوستان عزيز!قسمت اول رمان "عشق ابدي وليعهد"
درضمن بگم من زير15سال دارم و اين رمان رو در حد سنم مينويسم.
پ.ن:بخاطر کيفيت بعضي از تصاوير پوزش ميخوام چون تو نت پيدا نکردم مجبور شدم اسکرين بگيرم
در گذشته ي دور
امپراطوري بر سرزمين باگجه حکومت مي کرد.پسر امپراطور 23سال سن داشت اما تا به حال
به کسي علاقمند نشده بود و هيچ وقت قصد ازدواج نکرده بود تا اينکه . . . .
ادامه مطلب
ديديد يه وقتايي با خوردن اتفاقي بادام تلخ چه حالي به آدم دست ميده؟ ميخواي يه چيزي بخوري که زودتر اون طعم از بين بره، اما جرئتش رو نداري که دوباره بادام برداري؛ براي من قضيۀ قهوهي سرد آقاي نويسنده همينطور بود. الآن نه ميتونم برم سراغ يه رمان ايراني، نه ميتونم اين طعم تلخ رو تحمل کنم.
دربارۀ داستان بگم؛ رمانتيک لوس، جنايي آبکي، روايت متوسط، شخصيتپردازي افتضاح و معماي بيمزهاي که آخرش طرح شده بود؛ حتي غلط رايج هم داشت: همزاد پن
بالاخره
بعد مدتها ، هفته پيش کتاب کوري رو تموم کردم و ميخوام برداشتم از اين رمان رو با
شما دوستان اشتراک بذارم .
اولين چيزي که تو اين رمان جلب توجه ميکنه اين هستش که هيچ کدوم از شخصيت ها اسمي ندارن و فقط با عناويني نظير دکتر ، زن دکتر ، پسرک لوچ و . سر و کار داريم بر خلاف رمان صد سال تنهايي که پر از اسامي مختلف بود و باعث گيج شدن خواننده ميشد تو اين رمان با وجود اينکه عناوين زياد هستن اما باعث گيج شدن خواننده نميشه . همونجور که در مقدمه کتاب هم گف
خانم نعيمي به عنوان مشاور وب بنده هستش و افتخار مصاحبه با من رو داده اميدوارم لذت ببريد من به عنوان مشاور شما سوالاتي رو ميخواستم بپرسم تا همه طرفدارا ازتون اطلاعات کافي داشته باشند وبتونند به راحتي به سايت شما اطمينان کنند !بله حتما در خدمتماول از همه لطفا خودتونو معرفي کنيدخب من رايا هستم 14 سالمه متولد 84 ماکاني ام علاقه خاصي به موسيقي هنر هاي نمايشي و کتاب دارم و خودمم ديگه معلومه در حد توان دست به قلم دارم و اهل تهرانمآيا رمان ديگه اي غ
خودم دارم به قلبم نقب ميزنم.
به روحم هم.
نشستم آهنگ پشت اين جنگ ها رو گوش ميکنم و ميبينم واژه واژه ش منم.
آهاي بچه هاي کوچه هاي خاطره!
من فقط يک سيگار کم دارم که بشم يک آدم شکست خورده و غمگين کامل.
آخ که نميدوني اين پشتم چه بيوه ست.
اگه در حال خوندن کتاب جين اير هستين يا قصد دارين که بخونينش، اين سطور پايين رو نخونين.
من از اول حق رو به سنتجان ريورز دادم که با وجود عشق تند و تيزش به روزامند، اون رو به همسري انتخاب نکنه. قبل از اينکه نويسنده با زبان جين اير بگه که چرا.
شيفتهي سنتجان شدم با اون قدرتش در مهار تمنيات.
با اون بينشش که کاملا شفاف به خودش فهمونده بود که روزامند به زودي براش تبديل به عروسک کسلکنندهاي ميشه.
و به نظرم شارلوت برونته نخواسته بود که پازل رو کام
فرهنگ و هنر | آيا داستان مغزهاي کوچک زنگ زده کپي است؟!
مطرح شدن اينکه آيا داستان فيلم معروف مغزهاي کوچک زنگ زده از يک رمان است، اين روزها به يکي از جنجالهاي رسانهاي تبديل شدهاست!
در ادامه مطلب بخوانيد .
پرتال جامع تروليا | سرگرمي، طنز، کليپ، دانلود، فونت، سلامت، عکس، آشپزي
زير پست يه پيج با نويسنده ش بحثم شد
اسم پيج chera raha khonbas هست .
در آخر متهم شدم به توجيه خيانت ، بي غيرتي و فمينيست بودن
خب اگه ميدونستم ادامه رمان اين پيج تهش منجر ميشه ب اينکه نويسنده زن دوم بشه عمرا اگه ميخوندم
خدايا هيچ وقت من را در چنين شرايط قرار نده
البته مطابق گفته هاي نويسنده مجبور به ازدواج دوم شده ولي باز دلبريش براي شوهرش و عشقش برام قابل هضم نبود کلا اعصابم خرد شد
آخرش بلاکش کردم
و اينکه ناراحتم تو جامعه اي زندگي مي کنم که زن دو
دور هم نشستيم و داريم از قديم حرف ميزنيم، از بچگيمون. ميگم من بهشکل عجيبي براي بزرگ شدن عجله داشتم، براي مدرسه رفتن، براي هجدهسالگي به بعد و جالب اينه که الآن هم اصلاً دلم نميخواد به گذشته برگردم و هنوز هم براي آينده يهکَمَکي شوقوذوق دارم؛ تنها دلتنگيام براي عزيزاني هستش که از دستشون دادم.
ناشناختهها بهخاطر ناشناخته بودنشون جذابن و بهنظرم همينه که من رو به آينده علاقهمند ميکنه. خب مطمئناً زندگي من طوري نيست که هر
روزي که دوباره وبلاگم را راه انداختم براي انتخاب اسم مردد بودم. بين اسم قبلي وبلاگم و اسمهايي که هميشه براي وبلاگ دوست داشتم و از ميان همه آبلوموف انتخاب شد که هيچوقت به آن فکر نکردهبودم.آن روزها رمان آبلوموف را ميخواندم و در هر بخشش خودم را حس ميکردم، پر بودم از حس همدردي با آبلوموف، حس نفرت از خودم، حس نياز به تغيير، حس گم شدن. در نهايت به جاي تغيير، رمان را کنار گذاشتم و با اسم آبلوموف نوشتم و نفرتم از آبلوموف درونم بيشتر شد. همين!هرب
رونمايي از ترجمه انگليسي ۵ کتاب ايراني در لندنپنج کتاب ايراني که در سال جاري به زبان انگليسي ترجمه شده است، همزمان با نمايشگاه کتاب لندن در انگلستان رونمايي ميشود. ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۲ فرهنگي ادبيات و نشر نظرات رونمايي از ترجمه انگليسي 5 کتاب ايراني در لندنافشين شحنهتبار، مدير انتشارات شمع و مه، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگي باشگاه خبرنگاران پويا، از برنامه اين انتشارات براي حضور در نمايشگاه کتاب لندن خبر داد و
از کجا کتاب بخريم؟
اين روزها بازار خريد کتاب داغ داغ است. خيلي از دانشجويان و دانشآموزان دنبال کتاب درسي و دانشگاهي هستند و برخي از آنها نيز علاقهمندان خريد کتاب دست دو که نسخه نو آنها در بازار نيست يا سالهاست چاپ نميشود.
برخي نيز به دنبال خريد کتاب داستان يا رمان هستند تا بتوانند در اين شبهاي طولاني پاييزي وقت خود را صرف مطالعه و خواندن رمان يا همان کتاب داستان کنند.
در اين ميان خريد کتابهاي الکترونيکي هم رو
1. ديدي يه وقتهايي انقدر درگير يه اتفاق هستي که باقي زندگي ميره تو حاشيه؟ مثلاً کارهايي که بايد براي شرکت يا برگزاري يه جشن انجام بدي انقدر جنبههاي مختلف زندگيات رو تحتالشعاع قرار داده که از روزمرگي درميآي و ممکنه کنارش چند تا کار مهم هم درست انجام نشه يا فراموش بشه. دارم دربارۀ اون حس خلائي حرف ميزنم که بعد از تموم شدن يه جشن يا مراسم تجربه ميکنم؛ شايد همهچي خيلي هم خوب يا حتي دلپذير پيش رفته باشهها؛ اما بعدش يه خب اين هم گذ
به نام دوست
نميدانم چرا اهالي فرهنگ و سايت هاي ادبي کتاب هايي براي مطالعه در ايام عيد معرفي ميکنند؟ از خودم تا حالا دو سه بار نظر خواسته اند و من هم چند کتابي معرفي کرده ام اما چيزي که براي خودم اثبات شده اين است که ميزان مطالعه م در ايام عيد به شدت پايين مي آيد! يا مهمان داريم يا مهماني هستيم يا بايد در کنار اعضاي خانواده حواسمان را بدهيم به برنامه هاي درپيتي تلويزيون!
حالا محض اين که دلمان از عزاداري اين روزهاي تعطيل نابود کننده بيرون بيايد
صورتهاي خندان، خندههاي بزرگ، خندههاي بزرگِ مصنوعي، محبتهاي الکي، صورتهاي بزک کردهي ساختگي، بينيهاي ساختگي، گونههاي ساختگي، ابروهاي ساختگي، لبهاي ساختگي، عضلات ساختگي، زيباييهاي ساختگي، سر تا پاي ساختگي. زيباييهاي پودري مصنوعي.
بدم نميآمد مثل مهماني باغ زعفرانيهي رمان شب يک شب دوي بهمن فُرسي يک بازي اعدام راه بيندازم تا کثافتي که پشت چهرهي بزک کرده و لبخندهاي اغراق آميزشان پنهان شده بود آشکار شود.
بدم نميآمد آخ
وقتي کودک و نوجوان! بودم يک سري کتابهاي داستاني بود که دنبال ميکردم و حتما ميخواندم. مخصوصا وقتي وارد دنياي يک سري کتابها ميشدم،خيلي سخت ميتوانستم از صميميت و گرماي آن کتابها بيرون بيايم. براي اينکه باز هم آن صميمت و گرما را تجربه کنم باز هم ميرفتم و ادامهي آن کتابها و سريهاي بعديشان را ميخواندم. البته اگر بخواهم دقيقتر بگويم، نه فقط صميميت، بلکه تجربهي احساس تلاش براي به دست آوردن چيزي مهم و اثرگذار، اخلاق، ص
نگران نباش سوزي اصلا نگران نباش مارگارت به فکرماهست هميشه به فکرماهست.اين سخن جوزف که معلوليت بينايي شنوايي داشت به خواهرش سوزي بود.
هردومعلوليت رواني ناتواني در نه گفتن داشتندوقادربه حرکت نبودند.هوابسيارسردبود.پدرآنهابه هيچ عنوان مسئوليت پذيرنبودوتمام خرج آنهارامارگارت بادرامدناشي از پس اندازخوددربانک وسودآن و همچنين نوشتن رمان هاي مرتبط بافقروسرمايه گذاري وسياست هاي کثيف اقتصادي وغيره ميپرداخت.مارگارت اهل گدايي نبود.تنها به است
رمان ديزالو از آندرومدا
نام کتاب: ديزالو
نويسنده: آندرومدا
ژانر: عاشقانه، اجتماعي
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 566
خلاصهي داستان:
ماهورا زند گريمور مطرح سينما، قرباني يک سوءظن غلط ساختگي ميشود…
سناريوي تلخ و ناجوانمردانهاي که الوند رستگار، استار سينما برايش چيده…
توضيحات:
۱- کاربر عزيز، براي دانلود کافي است بر روي لينک هر فرمت کليک نماييد.
۲- براي باز کردن فرمت پيدياف از برنامهي ادوب ريدر استفاده نماييد.
۳- فايلهاي رمان
محمود دولت آبادي با وجود آنکه اين روزها به عنوان يک چهره ادبي شناخته ميشود، اما فعاليت هنري خود را از تئاتر آغاز کرد، او که متولد ۱۰ مرداد سال ۱۳۱۹ بود، در سال ۱۳۳۸ به تهران آمد و سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. از آغاز دهه چهل در کلاسهاي نمايش آناهيتا شرکت کرد و به بازيگري تئاتر رو آورد و آرام آرام نوشتن را هم به صورت موازي آغاز کرد. او در دههٔ چهل در نمايشنامههايي از برتولت برشت و بهرام بيضايي و اکبر رادي نقش بازي کرد.
کليدر» معروف
هجده تير نود و هشت ! به سلامتي بيست سال گذشت! بيست سال ديگر هم بايد بگذرد تا معلوم شود زير سينک آشپزخانه نظام چه سوسکهايي لانه کرده بودند! يا شايد لانه کرده اند هنوز هم!
وقتي سال شصت و هشت امام را تشييع مي کردند جمعيت داد مي زد که علي رغم هشت سال جنگ و آوارگي و گاها گرسنگي علي رغم هزاران ترور علي رغم همه ويراني ها از کرده خود در انقلاب پنجاه و هفت پشيمان نيست
اما امروز! امروز بيست دقيقه اي برجام را تصويب مي کند با هر اي دست مي دهد زير با
1) Sina Derakhshande - Sarsari ( سينا درخشنده - سرسري )
2) Sina Derakhshande - Havaye Eshgh ( سينا درخشنده - هواي عشق )
3) Sina Derakhshande - Hese Ghashang ( سينا درخشنده - حس قشنگ )
4) Sina Derakhshande - Deldar - Remix ( سينا درخشنده - دلدار - ريميکس )
5) Sina Derakhshande - Bem Mikhandi ( سينا درخشنده - بم ميخندي )
6) Sina Derakhshande - Ye Nafar ( سينا درخشنده - يه نفر )
7دانلود رمان
نام کتاب: ديزالو
نويسنده: آندرومدا
ژانر: عاشقانه، اجتماعي
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 566
خلاصهي داستان:
ماهورا زند گريمور مطرح سينما، قرباني يک سوءظن غلط ساختگي ميشود…
سناريوي تلخ و ناجوانمردانهاي که الوند رستگار، استار سينما برايش چيده…
فرمت قابل دانلود رمان: پي دي اف و اندرويد
دانلود رمان ديزالو با فرمت پي دي اف
دانلود رمان ديزالو با فرمت اندرويد
توضيحات:
۱- کاربر عزيز، براي دانلود کافي است بر روي لينک هر فرمت کليک نماييد.
سينما و سريال | «ديويد کاپرفيلد» جشنواره فيلم لندن را افتتاح ميکند!
فيلم «ديويد کاپرفيلد» که بر اساس رمان نوشته «چا ديکنز» ساخته شده به عنوان فيلم افتتاحيه شصت و سومين جشنواره فيلم لندن معرفي شد.
در ادامه مطلب بخوانيد .
پرتال جامع تروليا | سرگرمي، طنز، کليپ، دانلود، فونت، سلامت، عکس، آشپزي
رمان در مورد زندگي و سرگذشت خانواده اي از عشاير کرد خراسان(کرمانج) است به نام خانوار کلميشي که از کردهاي تيره ميشکالي هستند.قهرمان داستان جوانمردي است به نام گل محمد که فرزند دوم خانوار و داراي شخصيتي بلند پرواز و جسور. داستان چنين پيش مي رود که او و تعدادي از افراد خانوار براي يدن دختري که دايي گل محمد( به نام مديار)، عاشق او شده و دختر در خانه ارباب يکي از دهات زندگي مي کند و قرار است تا آن دختر به زور به عقد پسر ارباب درآيد، راهي مي شوند و
1. اولين بار که رفتم کتابخونه ملي بهار 95 براي پاياننامهام بودش. همين که پشت ميز نشستم گفتم اينجا يکي از اون جاهاييه که نميذاره من به پايانِ خودم برسم. الان که دارم فکر ميکنم ميبينم جهل ميتونه يکي از بزرگترين نعمتهاي انسان باشه، که اگه نبود علم هم بيمعني ميشد. و چه روزهاي سختي که من به يه شاخۀ جهلم پناه بردم تا درد يه شاخۀ ديگه رو فراموش کنم.
2. حدوداً دو ماه پيش کتاب سواد روايت نوشتۀ اچ. پورتر ابوت رو خريدم؛ اين کتاب رو نشر اطراف
هوا خيلي خوب است، نه زمستان است و نه تابستان، بوي بهار ميدهد انگار، صداي جيک جيک گنجشکهاي نشسته روي شاخهي شاهتوت هم آتش لذتش را شعلهورتر ميکند، خلاصه براي يک حالِ خوب، لااقل هوا مناسب است.
وارد آشپزخانه شدم، مادرم پشت ظرفشويي ايستاده است و براي خودش شعر ميخواند، صورتش غمگين و ته چشمانش نم اشکي نشسته است، گفتم:
_چيه؟
_ هيچي!
_نه بخدا بگو، باز چي شده؟
_ هيچي بخدا!
نگاهش کردم، نگاهم کرد، خنديد!
گفتم: پس چرا داري لالايي ميخوني
پيشگفتار.
رمان براساس تصاويري که ازافراددرفيلم هاي سياسي نمايش داده شده نوشتن ماننداستفاده ازجريان سيال ذهن ميباشدسعي شده دراين رمان ازجريان سيال ذهن پرهيزشود.قصدداريم افرادمنفوردنياي سياست راازبعدخوب آن تجزيه وتحليل کنيم.
.
هميشه درراهروهارخ ميدادلابي وانشانويسي جديدبراي سخنراني شخص رئيس جمهورياپادشاه وحتي سوالات خبرنگاران هم برايش حدومرزخاصي درنظرگرفته ميشد.
ازنگاه دونالدترامپ ملت ايران درسال هاي تحريم گرسنه ترازقبل ميشدن
محمود نامي چندي پيش يکي از نابغه هاي زبان ايران شده بود.
اکنون نام او در گينس ثبت شده است چون ميتواند هر پنج ماه يا هر شش ماه يک زبان خارجه را ياد بگيرد .
او در يک سال به چهار زبان خارجه مسلط شد ، و تا کنون توانسته يازده زبان را ياد بگيرد.
محمود نامي ميگويد من تنها از 8 درصد مغز خود استفاده کردم. که واقعا داور هاي مليتي گينس را متعجب کرد .
نمونه کار ها و نبوغ هاي محمود نامي :
1. تير و کمان کار
2. رمان نويس حرفه اي
3. نابغه کامپيوتر
4. مغز فيزيک
5. کوهنوردي
+تو سطحييي.تو سطحييي. نمي توني. نمي توني.الان نشستي و به خيال خودت داري فکر ميکني، اما نمي توني.
÷چرا ميتونم. اونقدر بهش فکر مي کنم تا بتونم.
+کِي اون وقت؟ تا شنبه ميخواي دست دست کني؟ نميشه که. معلوم نيست.
÷ميشينم کتاباي مورد علاقهمو دور مي کنم؛ ميشينم رو کاغذ ويژگي هاشو مينويسم.از دل شخصيت هام شخصيت خودمو در ميارم.
+هي کتاب. کتاب. اره خب. کتاب نسبتا زياد خوندي. ولي چه فايده وقتي نشستي قلم بزني. عرق بريزي. اون همه ايده ي در نطفه مرده. اون ه
دانلود کتاب سه 3 رفيق از ماکسيم گورکي pdf دانلود بصورت رايگان از سايت ونوس نت. دانلود رمان سه رفيق
گورکي در سه رفيق، به همانگونه که در
رمانهاي ديگر خود، چه در ارائه احساسات جمعي و چه در ارائه احساسات
قهرمانان رمان، نشان ميدهد که از مهارت شگفت انگيزي برخوردار است.
بخشي از متن کتاب:
در هر جماعت يکي هست که خود را در محل و
موقع مناسب خويش احساس نميکند، و اين وماً به اين معنا نيست که او بهتر
يا بدتر از ديگران است. لازم نيست که شخص فکر
يه عکسه طنز الان گذاشتم که به نويسنده هاي رمان ماکاني بر نخوره يه شوخيه خودموني بود خودمم دارم مينويسم ديگه ناراحت نشيد و اينکه فردام با موزيک جديد ميتريم ديگه. ايراني اصله اينهمه مغزموم فسفر از دست داد و در اخر اگه تو کامنت به جاي چشات اصله ايرانه مينوشتيم چشات ايرانيه اصله الان چهار بليط برده بوديم /=اها راستي پارت سي و چهارمم بخونيد خودم عاشقشم
شانزده سال by منيژه آرمين
My rating: 3 of 5 stars
شخصيت هاي اين رمان اگرچه شخصيت هاي دو رمان قبلي آرمين يعني "شب و قلندر" و شباويز هستند اما براي ارتباط برقرار کردن با اين اثر نيازي نيست ااما آن دو رمان را خوانده باشيد.خب نويسنده در پرداخت شخصيت هايي که از رمان هاي قبلي آورده کمي مسامحه کرده اما چيز زيادي را از دست نخواهيد داد "احمدشاه گريه مي کرد و از آغوش مادر جدا نمي شد. محمدحسن ميرزا تقريبا فراموش شده بود و اين فراموش شدگي را همواره به ياد داشت. وداع
آنتوان دو سنت ـ اگزوپري (۱۹۰۰-۱۹۴۴)، نويسنده و خلبان فرانسوي، حدود هشتاد سال پيش داستان مکاشفهاي را که در صحراي افريقا برايش اتفاق افتاده بود نوشت و نام اثرش را Le Petit Prince (شازده کوچولو) گذاشت. اگزوپري ۴۴ سال زيست و در سانحه هوايي کشته شد. زبان اصلي رمان اگزوپري فرانسه است. او رمانش را اولين بار در امريکا منتشر کرد.
شازده کوچولو از بهترين کتابهاي قرن بيستم محسوب ميشود. اين رمان به بيش از ۲۵۰ زبان دنيا ترجمه شده و خوشبختانه بارها مترجمان ا
نخستين رمان نوشته شده درمورد ابوذر غفاري، صحابه بزرگوار پيامبر (ص).
اين کتاب، دومين جلد از چهارگانهي نصرالله قادري است که براي چهار صحابه پيامبر (ص)، يعني سلمان، ابوذر، بلال و مقداد، نوشته شده است.
مهمترين مسئله در درخشندگي اين اثر، قلم بسيار زيبا و هنرمند نويسنده است، که مخاطب را با کلمات بازي ميدهد و در عين حال چنان روان و ساده نوشته شده، که از خواننده توان زمين گذاشتن کتاب را ميگيرد.همچنين، عدم به کار بردن کلمات ناآشنا، رواي
امروز تولد خواهرم بود، از صبح کلي به خودم رسيدم و بهترين لباسم رو پوشيدم.
خواهرم ميگفت عالي شدي، شيطون ميخواي من به چشم نيام؟
خنديدم و تو دلم گفتم حيف هيچوقت به چشمِ اوني که بايد، نيومدم.
عصر که شد مهمون ها يکي يکي اومدن، خواستم درو ببندم که باهاش روبرو شدم. فکر کردم مثل هميشه توهم زدم اما نه.انگار واقعا خودش بوداما آخه اون که قرار نبود بياد.
خودمو زدم به کوچه علي چپ و دعوتش کردم بياد تو، سرشو انداخت پايين و وارد شد. تو کل مهموني زير چشمي نگ
چند وقت پيش که رفته بودم تو گروه ترجمه، يه مسابقۀ ترجمه گذاشته بودن که واقعا ساده بود، منم شرکت کردم؛ اما اصلا بهم مزه نداد. وقتي با م دربارۀ رمانهايي که خونديم صحبت ميکنيم نميآم هرچي مقالۀ تخصصي در زمينۀ ادبيات داستاني خوندم براش تکرار کنم. راستش ديگه وقتي که با ن ميرم کافه منچ بازي نميکنم؛ چون اصلا بلد نيست و اون برد هم بيمزه ميشه. از اين نمونهها کم نيست و غرض از گفتنش اين نيست که نشون بدم خيلي فهميدهام و اينجور حرفا، نه. قضيه
مردي که عاشق همکارش ميشود و زن به عشق او جواب رد ميدهد، دورهاي نقاهت را مي گذراند و احساسات خود را زير و رو ميکند تا مرهمي بيايد بر اين درد
کتاب برخلاف اينکه رمان نيست اما سير منطقي دارد، حرفهاي شايد تازه، و البته صادقانه
من کتابشو دوست داشتم. ولي راستش رو بخوايد به مرد حق نميدم که انقد ناله کنه! طرف تو همين کتاب حداقل از پنج شيش تا عشق قبليش و زن طلاق دادهش حرف ميزنه. واقعا دلم ميخواد ببينمش بزنم زير گوشش. همهي رو امتحان کر
آخر سالي افتادم به جون وبلاگ و همه عکس هاي پست هاي قبلي رو پاک کردم. جديدا بيشتر رمان مي خونم و به اين نتيجه رسيدم که زيباترين تصاوير آنهايي نيستند که با چشم ميبينيم بلکه اونايي اند که نويسنده برامون تصوير سازي کرده.
اين نتيجه گيري جديد سبب شد که من ديگه عکسي توي وبلاگ منتشر نکنم و صرفا فقط بنويسم و بنويسم و اين نوشتن رو هم برام سهل تر ميکنه. ديگه دغدغه گرفتن عکس و اديت کردن و بارگذاري و قس علي هذا وجود نداره و راحت تر هر چي به مغزم ميرسه انجا جا
۱. تاکنون بيش از ۱۲۹ ميليون کتاب متفاوت به چاپ رسيده است.
طبق آمارهاي گوگل ۱۲۹۸۶۴۸۸۰ عنوان کتاب تا سال ۲۰۱۰ در سراسر دنيا به چاپ رسيده است.
"حتما اين عدد تاکنون افزايش پيدا کرده پس ميشه مطمئن بود که انتخاب هاي زيادي براي مطالعه داريم."
۲. گرانترين کتابي که تا امروز فروخته شده ۳۰.۸ ميليون دلار قيمت داشته است.
بيل گيتس با پرداخت ۳۰.۸ ميليون دلار مجموعه خطى لستر (دستنوشتههاي لئونادو داوينچي) را خريداري کرد.
"اما خيلي نگران نباشيد چون اح
يکي از استادامون برامون کتابي گرفتن که از خود نويسنده به دست ما رسيده؛ که از قضا خود ايشون داخل کتاب يه چيزايي يادداشت کرده؛ براي من خيلي هيجان انگيز بود که يادداشت مستقيم نويسنده رو بخونم. بنابراين اون کتاب که دست نوشته نويسنده رو داشت خودم برداشتم. و خدا رحم کرد که خودم برداشتم؛ چون يکي از همکلاسي هام گفت من اگه باشم پاکش ميکنم خودم مينويسم. فکرشو کن ميخاست دست خط نويسنده کتابو پاک کنه!!!!
يه رسم خيلي خيلي خوبي تو کشورهاي اروپايي هست که نو
توي هفتهاي که گذشت برندۀ بوکر بينالمللي سال ۲۰۱۹ معرفي شد. از بين شش رمان کانديد امسال، سيدات القمر بود که تونست جايزه رو به نويسندۀ عماني خودش، جوخة الحارثي، و مترجم آمريکايياش، مارلين بوث، برسونه. اين اولينباره که يه اثر عربي جايزۀ بوکر رو ميبره.
تا قبل از سال ۲۰۱۶، جايزۀ بوکر فقط به آثار رماننويسهاي بريتانيايي و بعضي از کشورهاي متحدالمنافعش تعلق ميگرفت؛ اما از اين سال به بعد، بخش آثار بينالمللي بوکر هم تشکيل شده و آثار
کتاب مذکرات طفلة (خاطرات دختربچه) رو امسال از بخش کتب عربي نمايشگاه بينالمللي خريدم و يکي دو ماه پيش خوندمش. کتاب اولين رمان نوال السعداوي بوده؛ البته منظورم اولين رمان چاپشده نيست، اولين رماني که نوشته. اونطور که خودش تو مقدمۀ کتاب گفته سال اول دبيرستان که بوده دبير زبان عربيشون تکليفي ميده که يه انشاي سهصفحهاي با موضوع آزاد بنويسن و نوال سعداوي هم طي يه هفته يه دفتر رو پر ميکنه و اسم نوشتهاش رو هم ميذاره مذکرات طفلة اسم
بينوايان
- ويکتور هوگو، شاعر، نمايشنامه و رماننويس فرانسوي در قرن نوزدهم (۱۸۸۵ ـ ۱۸۰۲) يکي از مشهورترين داستاننويسان رمانتيک اين قرن است.
پدر وي از فرماندهان ارتش ناپلئون بود. ده ساله بود که مادرش از پدرش طلاق گرفت. چند سال بعد با اينکه مادر هوگو ميخواست او وکيل شود اما ويکتور دنبال نويسندگي رفت.
ادامه مطلب
و اما رمان و داستان شخصيت محور.
از رمانهاي ماجرا محور زياد گفتيم. ولي اغلب کسايي که کمتر کتاب ميخونن،
ميگن که آيا نميشه همۀ اين حرفها رو با ديدن فيلم و سريال هم تجربه کرد؟ آيا جلوههاي
ويژۀ سينمايي بهتر نميتونه کلاسهاي جادوي سياه هاگوارتز رو بهمون نشون بده؟ آيا بهتر
نيست به جاي اينکه ده تا صفحه توصيف بخونيم تا بفهميم وسط جنگهاي جهاني چه خبر
بوده، اسلحه به دست بگيريم و براي نجات سرباز رايان به ميدون جنگ بريم؟
من فکر ميکنم اقتب
يکي دو هفته ي پيش رو تقريبا ميشه گفت، افسرده بودم. گيج و بي حوصله، خسته و حساس. خلاصه اوضاع خوبي نبود، تا تقريبا جمعه که بهتر شدم. ارکيده رنگي رو دوباره پيدا کردم.
از شنبه، ورزش هاي بارداري و مراقبت هايي که هي پشت گوش مينداختم رو شروع کردم. با کوچولوم حرف زدم، و چقدر براي روحيه خودم خوب بود :)
تصميم گرفتم با وجود تموم سختيش اين ترم رو مرخصي نگيرم و خب اين يعني بايد تو اين يک ماه باقي مونده، پروپزال رو بنويسم تا ان شالله اوايل ترم آينده تصويب ب
برشي از کتاب پرنده خارزار (مرغان شاخسار طرب)
پرنده خارزار - متن کامل
نام کتاب : مرغان شاخسار طرب
نويسنده: کالين مک کالو
مترجم: مهدي غبرائي
ناشر: نيلوفر
قيمت: ۶۵,۰۰۰ تومان
در افسانه ها آمده است که پرنده اي است که تنها يک بار در عمر خود ميخواند . آنگاه در ميان شاخ هاي وحشي آواز سر ميدهد بر درازترين و تيزترين خار مي نشيند و در حال مرگ زيباترين آوازش را مي خواند . آوازي آسماني که به بهاي جان او تمام مي شود. داستان مهاجرت و زندگي يک خانواده و ا
نيکلاي گوگول را بيشتر با عنوان نويسنده کتاب يادداشت هاي يک ديوانه مي شناسند اما داستان جالب ديگري دارد به نام دماغ. خواندن اين کتاب را به همه آدم هاي دنيا مخصوصا کساني که مي خواهند دماغ خود را به دست تيغ جراح بدهند توصيه مي کنم چرا که شايد به کل نظرشان درباره ارزش و جود دماغ و دست نزدن به آن عوض شود. فضاي رمان دقيقا روسيه زمان نيکلاي است و تنها قسمت نا واقعي ماجرا يک دماغ است. دماغي که از لاي نون و بي هيچ دليل مشخصي بيرون مي آيد و داستان خود را ش
اين چند تا فيلم فيلم هايي اند که من درطول دوسه هفته اخير ديدم و دوسشون داشتم
: 2005 Pride & Prejudice
صد درصد اسم رمان غرور و تعصب به گوشتون خورده يکي از شاهکار هاي کلاسيک
خب اولين فيلمي که ميخوام راجبش حرف بزنم فيلميه که براساس همين رمان ساخته شده و اسمش غرور تعصبه
داستان ماجراي خانواده اي با چهارتا دختره که روزي پسري ثروتمند عمارتي رو در همسايگيشون ميخره و از اونجايي که در زمان فضاي داستان ازدواج هدف اصلي و سعادت همه ي زن ها بوده و مادر خانواده
گاهي وقتها بر اساس تجربه، به پيشبينيِ خوشبينانه، مبتلا ميشوي. ابتلا به اتفاقي که ممکن است توي ذوقت بزند، اما آن اولين تجربهي خوب، آنقدر قوي هست که دلسردت نکند. پيرو علاقهي ناگهاني و عميقم به ديار شرق دور و مخصوصا کرهي جنوبي، دلم خواست سرم را از پنجرهي ادبياتشان بيرون کنم و نفسي بکشم، ببينم فصل، فصلِ چه شکوفهاي ست! اين شد که اولين نفسم از آن پنجره، سالموني که جسارت ورزيد و بالاتر پريد شد. بينظير بود. بي اندازه فراموش نشدني.
مش
نام کتاب: روزگاري جنگي در گرفت
نويسنده: جان اشتاين بک
ترجمه: محمدرضا پورجعفري
نوع کتاب: صوتي
صدا: بهروز رضوي
قالب کتاب صوتي: روايي (= يک نفر از روي کتاب ميخواند)
مدت زمان کتاب: حدود ۳ ساعت
منبع دانلود: نرمافزار ايرانصدا
تاريخ شنيدن: هفتهي آخر ارديبهشت ۱۳۹۸
معرفي و بررسي:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اين کتاب صوتي ، خلاصهي رمان اصلي ميباشد که توسط راديو ،تهيه و تنظيم شده است و شامل خاطرات نويسندهي کتاب بعنوان يک خبرنگار ا
دو ساعت پيش ميخواستم حمله کنم اينجا و کلي غر بزنم و از اين بگمکه چقد از دست ادماي به ظاهر دوست عصبانيم!
ولي به جاش فرندز ديدم :)))
بعد سنتور زدم بعد از دو ماه!و بعد دوباره فرندز ديدم!
خوشحالم که خودم بالاخره ميتونم واسه همين چيزاي کوچولو حال خودمو خوب کنم و نشينم غر بزنم!
خيلي وقته تلگرام نيستم!ميدوني حسخوب ميده بهم!يه حس تونستني طور :)
امروز داشتم اينستا رو يه نيگا مينداختم يهو يه جوريم شد!انگار اينجوري شده که به جا اينکه رمان بخونيم و داستان
تو اون روزاي احمقانه اي که خودم با دستاي خودم براي خودم درست کردم اين رمان ميخوندم و تا زماني که کتاب دستم بود در دنياي ديگه اي غرف ميشدم و حواسم پرت ميشد و ماداميکه کتاب زمين ميزاشتم همه ي اون افکار وحشتناک و خودخورياااا به سراغم مي اومد و چقدر خوبن اين کتابا و دنياهاي تازه اي که برامون ميسازن
و مرسي خانم مهريزي مقدم که تو کتاباش هميشه يه دختر خسته دلي وجود دار که تمام کمال توکلش به خداست و با نماز و قران خوندن سعي ميکنه در اوج مشکلاتي که ب
تاحالا برايتان اتفاق افتاده شخصيتي از يک داستان انقدر خوب در ذهنتان مانده باشد که اگر کسي را شبيه او بينيد بگوييد:((چقدر شبيه فلاني است:؟!))خانم هاويشام يکي از اين شخصيت هاست که سال هاي سال است در ذهن افراد زيادي در سراسر دنيا مانده و ادم ها هر وقت يک خانم بد اخلاق و لاغر و غرغر و مي بينند که مدام به دنبال انتقام گرفتن است مي گويند((شبيه خانم هاويشام است!))اين شخصيت را چار ديکنز حدود 150 سال قبل در رمان((ارزو هاي بزرگ))خلق کرد اما انقدر خوب و واقعي
راه حلي که وجود دارد حرکت کردن است از جايگاه
مصرف کنندهي هنر بودن به جايگاه ـ به نوعي ـ توليد کنندهي هنر بودن، که حداقلش
درک و فهم عمق بيان هنري شاهکارهاي هنري و ستودن آنهاست. يک راه ميتواند آموختن مهارتي
آموختن مهارتي تازه باشد، مهارتي که شما را قادر سازد به کلنجار رفتن با يک رمان،
خيره شدن به يک تابلوي نقاشي، گوش کردن به يک قطعه موسيقي يا شرکت در يک اجراي
زنده. جملهاي بنويسيد، با رنگها ور برويد، يادداشتهاي روزانه بنويسيد. اين
کا
"بسم ربِّ الضعفا "
نمي دانم پدر خواست فرار کند که او را کشتند، يا شکنجه اش دادند و بعد او را کشتند، يا او را به الرياضيه بردند و داخل کاميون هايي بوده که مردم را به جاي نامعلوم و بي بازگشتي مي برده. غير از پدر، دو پزشک ديگر هم بودند که هيچ اثري از آنها پيدا نشد. دکتر سامي الخطيب دکتر محمد عثمان. عده اي ديده اند که در استخر شهر الرياضيه 4 جسد با روپوش سفيد را غسل داده اند اما نمي دانيم پدر هم بين آنها.
(صفحه 259)
_____________________________
پ.ن : يادي کنيم از مردم
امروز دلم رو به دريا زدم و اومدم کتابخونه کارامو بکنم. جاتون خالي خيلييييييييييي خوبه! :)
گلدونم از لب پنجره آوردم کنار خودم. يه کاکتوسم هست دل دل مي کنم برم اونم بيارم کنار خودم :)
پ.ن: من سال هاست که از کتابخونه عمومي استفاده ميکنم. به خيلي از آدم هاي اطرافم گفتم که از کتابخونه استفاده کنيد و نيازي نيست حتما کتاب بخريد و بخونيد. ولي به صراحت مي گم صفر درصد به حرفم گوش کردند. :) اما من نااميد نميشم. بازم به همه ميگم بريد کتابخونه :) يه موقع هايي هم
ديروز يه اقاي خيلي محترمي يه چيز تازه بهم ياد داد
من نميدونستم ولي ايشون گفتن فاطمه يعني جدا شده از آتش :)
مطمئنا که معناي اسم، تضمين نميکنه عاقبت منم خوب باشه
من اگه درست زندگي کنم و بلد بشم به خدا چشم بگم(اينم ازون رمان عقيق ياد گرفتم ميگفت خدا نميخواد ما خوب باشيم ميخواد ما چشم بگيم) در اونصورت عاقبت به خير ميشم
يه چيز ديگه هم بهم ياد دادن ايشون
اونم اين بود که ما اجازه نداريم قوانين ديگرانو بشکنيم باور ميکنيد اينو اصا نگفتن؟ ولي بهم ياد د
دوستانم!
سلام.
از من خواسته بوديد کتاب هاي خوبي که خودم خوانده ام و يا همراه يوسف خوانده ايم را پيشنهاد کنم.
يک ليست از اين کتاب ها آماده کرده ام که در سه بخش قابل استفاده است و فايل آن را در پايين همين پست مي گذارم؛ بخش کتاب کودک و نوجوان، بخش کتاب هاي تربيتي براي والدين و بخش رمان و داستان بزرگسال.
حتما سليقه کتابخواني افراد با هم فرق مي کند. و اين کتاب ها صرفا کتاب هايي است که در سال هاي اخير خوانده ام- خوانده ايم و به نظرم ارزش خواندن و پيشنها
http://minyoung-minho.blog.ir/
دوستان اين وب نيلوفر هست که هم نيلوفر و فاطمه توش رمان کره اي ميزارن با تصوير به نويسندگي خودشون و کيم ياسي هم پستاي کره اي ميزاره لطفا حمايت کنيد در1من پست از بي تي اس هم هست آرمي ها لطفا همونطوري که از اين وب حمايت کرديد از اين يکي وبم حمايت کنيد به عشق کيوتامون اعضاي بي تي اس❤
http://army-bts.blog.ir/
اينم وبه دوستم ياسي و ليسا و هانيه هستش^^ممنون مي شم به وبشون سر بزنينو دنبالشون کنين^^
همه چيز بستگي به برخورد اول دارد . اصلا ادم در همان لحظه ي اول است که همه ي تصميمات را براي خودش ميگيرد .يه قول رمان ناتني: اولين بار هر چيز ، مرجع بازگشت خاطره هاي بعدي است، اولين بار نشانه ي کميت نيست،يک کيفيت است.» حتي اولين شکست آدم و اينکه چقدر بد بوده يا چقدر توانسته اي ماست مالي اش کني در شکست خوردن هاي بعدي ات موثر است. ولي خب گاهي هم همه چيز آنطور که تصورش را ميکردي نيست .مخصوصا در مورد آدمها . براي مثال هر چه بيشتر ميگذرد من به معاشرتم
ميدوني کلاس زبان که ميرم خيلي اذيت ميشم از يک لحاظ هايي. مثلا يکيش اين که گوشم با اين که سمعک استفاده ميکنم بازم نميشنوه يه چيزايي رو مثل وقتي که ميرم پاي تخته سوال ميپرسن ازمو من واقعا حولم شده باشمو ديگه هيچي. ولي با تمام اينها يه ترم گذروندمو نمرمم خوب شد هرچند بودن تو جمع اذيتم ميکنه که هيچ اينجوريم باشي که ديگه کلا عذاب برات. نميدونم درک ميکني يا نه ولي الان که مينويسم به خاطرش بغض تو گلومه. خب من روابط اجتماعيمم مثل مثلا مها نيست بقيه با
شبيه درد رفتي و شدي در استخوان پنهان نمي يابم تو را اي در جهان مانند جان پنهان فرشته مست دنبال صدايش راه مي افتد کسي که ميبرد نام تو را زير زبان پنهان رمان آفرينش با علي جذاب شد اما تو قدرت در تمام جمله هاي داستان پنهان زمان جاهليت هيچ فکرش را نميکردند کمال مردها باشد ميان دختران پنهان در اطراف رسول الله آگاهانه ميديدي چه شيطاني است پشت چهره هاي مهربان پنهان همه ديدند حق تنهاست ، پهلوي تو زد فرياد صدايش ماند اما در سکوتي بي
سلام خدمت دوستان عزيز
وبسايت اي لاو در تاريخ
(http://ilove.r98.ir/)
پنجشنبه 23 آبان 1392 - 8:09 ق.ظ
افتتاح شد و هدف ان فقط مطالب عاشقانه و رمان هاي جالب بود
تمامي امکانات اي لاو بصورت رايگان در خدمت شما دوستان قرار گرفت ولي بعضي از دوستان
کم لطفي ميکنن و مارو کمک نميکنن و حمايت نميکنند
بنده زماني که اي لاو رو درست کردم اسم اي لاو (ilove) رو که امدم بسازم ديدم
يکي ساخته و ديدم وبش فعاليتي نداره به همين خاطر
به مدير رزبلاگ پيام دادم که م ميخوام يه وب با اين ادرس بز
ازدواج حضرت فاطمه و اقا امير المومنين رو تبريک ميگم.
ايشالا همه جونا، مجردا، بي پولا، سربازي نرفته ها، جهزيه ندارا، مهريه سال تولديا، مطلقه ها، بيوه ها، دم بختا، بي کارا، اس و پاسا، عاشقا، شرايطيا، مورد دارا، همه و همه! دست گل عروسي رو تو هوا بقاپن و برن سر خونه زندگيشون.
راستي کمپين کوله پشتي اقاي سه نقطه رو يادتون نره.
گوش بديم به اهنگ چرا نميرقصي از خدا بيامرز ويگن!
درباره این سایت