دانلود جدید ترین و بهترین و زیبا ترین و قشنگ ترین رمان های ایرانی و خارجی و دانلود رمان شفق
دانلود رمان شفق با فرمت های pdf apk و دانلود رایگان کامل ترین نسخه های رمان شفق و دانلود رایگان
بهترین و جدید ترین و قشنگ ترین و زیبا ترین و باحال ترین و دانلود رمان شفق با فرمت های pdf apk
زیبا ترین و جدید ترین رمان های سال اخیر و دانلود رایگان رمان شفق با فرمت های مختلف و دانلود رمان شفق
قشنگ ترین زمان های امروزه و دانلود رامان های جدید و باحال از نویسنده
قشنگ ترین و باحال و زیبا ترین رمان های ایرانی با فرمت های مختلف و دانلود رمان دژکوب با فرمت های pdf و apk
زیبا ترین و کامل ترین نسخه های رمان دژکوب و دانلود رایگان رمان های ایرانی و خورجی و دانلود رمان دژکوب
دانلود رمان دژکوب با فرمت های pdf apk و دانلود کامل ترین نسخه های رمان دژکوب و دانلود رایگان با لینک مستقیم
بهترین و جدید ترین و کتاب های ایرانی و خارجی با فرمت های مختلف و دانلود رمان دژکوب با فرمت های خوب
ادامه مطلب
سلام دوستان عزیز و علاقه مندان به کی پاپ و کی درام و رمان های اون ها !در حال حاظر من در حال کامل کردن اولین رمان خود یعنی رمان عشق و حقیقت ( لی مين هو و پارک مين یانگ ) هستم .
علاقه مندان مي تونند با مراجعه به وبلاگ کافه وی درام و کی پاپ هم این رمان و هم رمان های دیگر را دنبال کنند .
از اونجایی که این پست قرار پست ثابت وب مون بشه من اخبار جدید این رمان را همين جا به روز مي کنم
برای مشاهده کامل رمان اینجا کلیک کنید
برای مشاهده فصل ۱ اینجا کلیک کنید
دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت های pdf apk و دانلود رایگان کتاب های ایرانی و خارجی و دانلود رایگان با لینک مستقیم
دانلود رمان های جدید و باحال ایرانی و خارجی و دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت های عالی و خوب
قشنگ ترین و باحال ترین و جدید ترین و زیبا ترین و جالب ترین رمان های خارجی و ایرانی و دانلود رمان همسر کوچک من
دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت های مختلف و دانلود رایگان رمان جدید همسر کوچک من با لینک مستقیم
بهترین و جدید ترینو زیبا ترین رما
سلام اميدوارم حالتون خوب باشه یه خبر ميخواستم بدم که تقریبا برای من و ترمه جون ( نویسنده رمان عشق نهفته ) مهمهمن و ترمه جان تصميم گرفتیم یه رمان ماکانی رو باهم شروع به نوشتش کنیم و این رمان ماکانی اصلا عاشقانه نیست و هیچ ربطی به خواننده بودن رهامير نداره پیشنهاد ميدم بخونید و مطمئنم لذت ميبرین این رمان اسمش ( افسار زندگی) هستش که با مشارکت مشاور وبلاگمون خانم رضوان نعیمي و به ما کمک ميکنه !!ممنون ميشم اگه طرفدارای رمان من و رمان عشق نهفته ب
یعنی کاوه چکار کرده بود؟ چرا همچین بلایی سرش اورده بودن؟! کاوه هر چقدرم در حقم برادری نکرد. اما باز سایه و تکیه گاهی بود که دلم حداقل به بودنش خوش بود. به اینکه اگر روزی، جایی گرفتار شدم لااقل برادرم هست. بلاخره که دستم را ميگیرد. درسته کاوه برای ستایش پدری نکرد اما ستایش دلش به بودن پدرش خوش بود. اما کاوه بد کرد. نه به خانوادش ! بلکه به خودش، به زندگیش، به ایندش. چرا بعضی از ادمها با اینکه ميدونن راه زندگیشون رو اشتباهی رفتن باز به اون راه ادام
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
دوست نادیده ای در این صفحه برای بنده نظر گذاشته بود که درمورد مجموعه داستان "تخران" هم چیزی بنویسم.
ضمن تشکر از لطف آن عزیز باید بگویم از انتشار تخران الآن بیش از 6 سال ميگذرد و اگرچه هنوز قرص و محکم از آن مجموعه داستان دفاع ميکنم اما به نظرم آنچه باید درموردش گفته ميشد گفته شده و هر کس مایل باشد ميتواند نقد و نظرها را با یک جستجوی ساده بیابد.
حالا بیشتر دوست دارم خبر بدهم که انشاالله در کمتر از یک ماه دیگر قرار
من هم مثل خیلی از شماها کتاب خوندن رو با داستانها و قصهها شروع کردم. بعد آروم آروم کشیده شدم سمت رمانهای ایرانی و خارجی. دوران نوجوانی بیشتر به رمانها و داستانهای فانتزی و علمي تخیلی علاقه داشتم. بعدها گوش به زنگ بودم ببینم کی چه کتابی ميخونه تا من هم اون رو بخونم. توی دانشگاه بیشتر از هرچیزی کتاب شعر و رمان ميخوندم. تا اینکه یه روز به نظرم رسید چه کار بیهودهای! چرا به جای این همه داستان ماجرایی، نباید بشینم و یک کتاب علميتر بخون
پیرمرد و دریای ارنست همينگوی در نگاه اول یک رمان ساده است و داستان سادهای دارد. به قدری ساده که وقتی کتاب را برای اولین بار تمام کردم، چند دقیقهای ذهنم به این پرسش مشغول بود که چرا باید پیرمرد و دریا جایزۀ ادبی نوبل بگیرد؟ چه چیزی در کلمات پیرمرد و دریا جریان دارد که آن را در مقایسه با دیگر رمانهای همعصرش ممتاز ميکند؟ چرا این رمان از دیگر رمانهای همينگوی باید محبوبتر و معروفتر شود؟
حال که زادروز ارنست همينگوی است و نوشتن از او ب
تعداد صفحات : ۲۷۷
خلاصه ای از داستان رمان:داستان روایتگر زندگی (محسن)، پسری است که به دلایلی از شهر خود دور شده و در شرکتی مشغول به کار است. زندگی محسن در تنهایی و انزوا خلاصه ميشود تا اینکه متوجه رازهای پی در پی همين زندگی ساده و به ظاهر آرام ميشود.رمان سنتر
سحر شده،خواب به چشمم نمي اید.کتابها دور و برم پخش شده اما من چهار ساعت سرم در یک کانال اجتماعی بوده و یک رمان دنباله دار را بی هدف صفحه زده ام.دوران دبیرستان را سالهاست که پشت سر گذاشته ام.سالهاست که من بزرگ شده ام اما هنوز گرفتار رمان و داستان و زندگی نامه ها هستم.سرم که در کتابی فرو مي رود .بلند شدنم سخت است.نه بی نظمي هال حالم را به هم مي زند و نه اشپزخانه نامرتب.من چهار ساعت به همين نقطه ميخکوب شده ام و کتاب خوانده ام.پیش ترها حال مادر را با کت
دانلود رمان عاشقانه همخونه از مریم ریاحی
دانلود رمان عاشقانه همخونه از مریم ریاحی
در
این مطلب از سایت کافی نت ونوس ، رمان عاشقانه دیگری را برای دانلود شما
دوستان قرار داده ایم . رمان همخونه یکی از رمان های زیبای عاشقانه نوشته
خانم مریم ریاحی است
نام کتاب : همخونه
نویسنده : مریم ریاحی
تعداد صفحات : ۲۲۹ صفحه
زبان کتاب : فارسی
موضوع : رمان عاشقانه
نوع فایل : PDF
داستان کوتاه چیست؟ داستان کوتاه حجم خیلی کمي نسبت به رمان دارد در داستان کوتاه نویسنده نباید به حاشیه پردازی کند. داستان کوتاه شامل داستانک داستان بلند و داستان نیمه بلند است. بحث ما، داستان کوتاه است. داستان کوتاه معمولاً بین ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷ و ۸ صفحه است. داستان کوتاه ممکن است هزار کلمه دو هزار کلمه یا پنج هزار کلمه داشته باشد. داستان کوتاه تنها یک شخصیت قهرمان دارد. یک شخصیت در تمامي حوادث حضور دارد. زندگی یک فرد یا نهایتا سه شخصیت
آخرای اردیبهشت قصد داشتم از بخشندگی بنویسم. اما نه.
خوب شد ننوشتم.
چون شب قدر بود که فهميدم اون مفهومي که من از بخشندگی خوشایند توی ذهنم دارم، خیلی هم خوشایند نیست.
و البته عید فطر بود که با خوندن بخش های ابتدایی رمان "دختری در قطار" مطمئن شدم که بخشندگیِ مدنظرم خیلی جالب نیست.
حالا ارتباط محتوای اون رمان با بخشندگی در چیه، توضیحش آسون نیست. خیلی جزئیه!
ولی بالاخره یه روزی مي نویسمش!
این روزا لابلای کارای فرهنگیان و نیم نگاهی که به پایان نام
رمان نویسان، خود محصول دوره و زمانه و جامعهای هستند که در آن زندگی ميکنند.» این گفته روشن ميکند که با تغییرات جامعه، رمان نیز تغییر ميکند و شکل تازهای به خود ميگیرد.
کارلوس فوئنتس در آغاز مقالهی سروانتس و نقد خواندن ميگوید:
اگر از من بپرسند عصر جدید از چه زمانی آغاز شد، ميگویم از آن زمانی که دن کیشوت لامانچا در سال 1605 ميلادی دهکدهی خود را ترک گفت، به ميان دنیا رفت و کشف کرد که دنیا به آنچه او دربارهاش خوانده، شباهتی ندارد.
ب
دانلود رمان عاشقانه حباب رنگی pdf + رایگان
دانلود رمان عاشقانه حباب رنگی
دانلود رمان: حباب رنگی
نوشته: الف_صاد
ژانر: #عاشقانه#اجتماعی
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف 255
برای دانلود رایگان روی لینک زیر کلیک کنید
http://venusnet.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ad%d8%a8%d8%a7%d8%a8-%d8%b1%d9%86%da%af%db%8c/
دانلود رایگان نمونه سوالات راهنمایی و رانندگی 98 pdf, مهم ترین و پر تکرار ترین
تعداد صفحات : 620
خلاصه رمان :
داستان درباره دختری به اسم هلنا هستش که بعد از تحویل مادرش به اسایشگاه پسر صاحب خونه از خونش ی ميکنه و با گفتن خبر ی به صاحب خونه , صاحب خونه اونو ميندازه بیرون و تا اینکه با اشنا شدن با یک خانم….
رمان سنتر
تعداد صفحات : 304
خلاصه رمان :
داستان در مورد زندگی شميمه.دختری که پدر و مادرش واز دست داده و اش زندگی ميکنه. سختی های زندگی از یه طرف و سخت گیری های خاله اش هم از یه طرف دیگه باعث ميشه که شميم از اون خونه فراری بشه.ولی دست تقدیر سرنوشت دیگه ای روبراش رقم زده.زندگی ميخواد روی خوبش و بهش نشون بده. روزگار اون و سر راه خانوم بزرگ قرار ميده کسی که خونه اش قراره برای شميم تبدیل به یه کلبه امن بشه و سرنوشتش طور دیگه ای رقم بخوره
پایان
تعداد صفحات : 468
خلاصه رمان :
دختری به اسمِ الناز از خانواده ای معمولی با دغدغه هایِ یک زندگیه عادیدختر شیطون …سرِ یک دنده بودن، در یک بازیه کودکانه راهی رو انتخاب
ميکنه که توش علامت سوال زیاد هست….
رمان سنتر
با خودم عهد کرده بودم که برای هر کتابی که ميخوانم مفصل بنویسم تا این طوری مجبور باشم دقیقتر بخوانم. این مطلب نشانی از عهدشکنیست. شاید پاری اوقات مجبور به این کار شوم. و اما بعد؛
پاییز؛ نوشتهٔ الی اسميث
اولین رمان جدی بعد از برگزیت که از اولین مجموعه از چهارگانهٔ فصلهای سال این نویسنده است (به گمانم دو فصل دیگر هم منتشر شدهاند). رمان شاعرانه با جریان سیال خیال است. گاهی کلمات طنین دارند و آهنگین هستند (چیزی مانند سجع). یکی از نکات جالب د
تعداد صفحات : 828
خلاصه رمان :
اگر تمایل به خوندن این رمان دارید،جلد اول رو از همين سایت مي تونید دانلود کنید وبخونید با همين اسم "پاورقی زندگی" جلد اول رو حتما بخونید چون نصف داستان توی جلد اول اتفاق مي افته .در جلد اول خوندید که پسری در اثر تصادف بینایی خود را از دست مي دهد بعد از گذشت دو سال خانواده اش تصميم مي گیرند برای او همسری انتخاب کنند.
داستان به سمتی کشیده مي شود که دختری به اسم مریم سر راه او قرار مي گیرد و باقی ماجرا.
در جل
تعداد صفحات : ۳۳۴
خلاصه ای از داستان رمان:
بوفالو، نیویورک: آبشارهای رعدآسا، تیم های ورزشی بزرگ و… لرد خونآشام خائنی که به آرامي عقلش را ازدست مي دهد.راجموند گرگر یک خونآشام و ارباب بی چون و چرای نیویورک سیتی است. او مطیع هیچکس به جز ارباب خود نیست. کریستوف، لرد خونآشام تمام شمال شرقی آمریکا است و پایگاهش در بوفالو و نیویورک سیتی است. او خونآشامي پیر است… خیلی پیر. فهميدنش آسان است چون به آرامي درحال از دست د
نام کتاب: کلت طلایی
نویسنده: SILVERSEA HORSE
ژانر: پلیسی، عاشقانه
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 271
خلاصهی داستان:
داستان در مورد دختری به اسم یگانه است که به اجبار، به راه خلاف کشیده شده و به یک قاتل تبدیل ميشه و حالا ميخواد انتقام بگیره و…
فرمت قابل دانلود: پی دی اف و اندروید
دانلود رمان کلت طلایی با فرمت پی دی اف
دانلود رمان کلت طلایی با فرمت اندروید
توضیحات:
۱- کاربر عزیز، برای دانلود کافی است بر روی لینک هر فرمت کلیک نمایید.
۲- برای باز کردن
دستش را روی دهانم گذاشت و گفت: -تورو خدا دیگه نگو. من مقصرم. ميدونم. اعتراف کردم. حالام حاضرم هرجوربخوای تنبیه بشم تا جبران بشه. از پشت پرده اشک به چشمانش خیره شدم و بعد خندیدم و گفتم: -تنبیه؟؟؟ هر چی که بگم؟ -آره. قسم ميخورم قبول کنم. -تنبیهت اینه که از حالا تا دنیا آمدن بچه دیگه حق نداری تنها سفر بری. - ای به چشم. اصلا هر جا خواستم برم اول ازت اجازه ميگیرم .خوبه قربونت برم؟؟؟ -حالاشد پایان اميدوارم از خواندن این رمان لذت برده باشید.مو
دانلود کتاب رمان دختر خراب,دانلود رمان
عاشقانه,دانلود رایگانرمان دختر خراب,دانلود رمان دختر خراب بدون
سانسور,دانلود رمان دختر خراب,دانلود رمان ایرانی
خلاصه ای از رمان دختر خراب
نميدونم باید چی بگم و از کجا شروع کنم اما بهترین کلمه برای شروع بدبختی و بدشانسیه
دو تا بچه بودیم و البته تنی هم نبودیم من و برادرم کیوان…….پدرم عرق خور و معتاد و ……هر اشغالی
که نباید باشه بود و مادر هم از اون بد تر یه زنیکه خیانت کار تمام عیار که وقتی بابام
دارم به این فکر ميکنم چقدر کار خوبی کردم که به حرف خواهرم گوش دادم و کتاب ملت عشق رو خوندم. گاهی اوقات خیلی با الا همزاد پنداری ميکنم. چقدر شبیه این زن بودم! و چقدر نصیحت ها و حرفهای شمس به من تلنگر زدند. چه خوب که بعضی از نویسنده ها همچین رمان های اموزنده و تکان دهنده ای مينویسند. یک جوری که فکر ميکنی این رمان فقط برای اینکه تو متحول بشی نوشته شده! گاهی اوقات بعضی از قانون های شمس چنان منو تو فکر فرو ميبرد که واقعا زمان رو فراموش ميکردم. وقتی دا
هرمان هسه آلمانی را بسیار پسندیدم .عجیب و غریب انگار شخص خود من است! انقدر انگار شخص خود من است که احساس مي کنم دندانهای پیشین فک پائینش هم مثل مال من به جرمگیری احتیاج دارد!
هیجان انگیز ترین چیزی که دميان دارد مي گوید این است که در تو کسی هست که از همه چیز تو خبر دارد و ریز و درشت خطاهایی که از تو سر مي زند از اراده او نشات مي گیرد و او سعیش را مي کند که تو را به شکل منحصر به خود شخص خود تو به راهی ببرد که دلش مي خواهد. به راهی که نهایتا کل زندگی ت
بالاخره کتاب صد سال تنهایی رو تموم کردم . با
اینکه چند فصل اول زیاد جذاب نبود چون بیشتر درگیر یادگیری اسامي شدم ولی به مرور
داستان جذاب شد . خب همونجور پشت جلد نوشته شده سرگذشت 6 نسل از خانواده بوئندیا
هست که محکوم به تنهایی هستن و جالبی داستان اینجا بود که سرگذشت اجداد برای نوه
ها هم تکرار ميشد . تو این رمان علاوه بر مسائل روزمره خانواده بوئندیا به مسائل
ی نیز پرداخته شده و نبرد بین حزب آزادیخواه و حزب محافظه کار و همچنین مبارزه
کارگرا
تا حدی دشوار مينماید در مورد نویسندهای که مناو»یش مرا به رمانخوانی ترغیب کرد، و سیاهٔ صدتایی رمان فارسیاش مرا به جهان کلاسیک رمان غربی آشنا کرد، و نشتنشا» و سرلوحهها»یش مرا علاقهمند به مقالات فارسی کرد، تند و تیز نوشت. اگر بخواهم در مورد ر ه ش» صادقانه و خلاصه بگویم همين کافی است که تمام غلطهای سادهٔ داستاننویسی را به سادگی ميشود در این رمان پیدا کرد. مثلاً چه؟ زنی که شبیه مردها حرف ميزند (احتمالاً موی فرفری دارد،
بالاخره امتحانای ترم چهارمم از یازدهمه تموم شده بالاخره یه تابستون دیگه اومد و این تابستونم اول آخر تکرار ناپذیر ميشه برا خودش با همه ی خوبی ها و بدیاش از بیستم دوره ی خودکاویم شروع ميشه و سرم یکم گرم ميشه طبق معمول از بیکاری خسته شدم و اطرافیانم متعجب مامان امروز ميگف دختر تو کلا یه هفته تایم استراحت داری ولی همونم نميتونی تحمل کنی راس ميگه روز مرگی اذیتم ميکنه اونم نه یکم خیلی خیلی زیاد دلم تنوع ميخواد دلم تجربه های جدید ميخواد و چال
تعداد صفحات : 1000
خلاصه رمان :
یک داستان عاشقانه است با تم ورزشی …ماجرای یه آدم که که مثه بقیه آدم ها دنبال آرزوهاشه …اما اینبار مشکلاتی سر راهش قرار گرفته که به خواست تنها ربطی نداره … اینبار بحثه بودنه … بحث اثبات کردن … باید بگه “هســــــــــتم” تا بقیه هم بشنون و بدونن…پایان خوش
“راوی اول شخص و دختر هست”
رمان سنتر
صفحۀ ۳۳۹ بودم، ۱۱ صفحه بیشتر نمونده بود کتاب تموم بشه که وسطهای صفحه از حس طعم یه رمان خوب ایرانی مطمئن شدم. سبک و روایت و راوی و شخصیتپردازی و زمکان و بیان و کلی اصلاحات ادبی دیگه رو ميتونم پشتسرهم زنجیر کنم و برای هرکدوم یه صفت بذارم؛ اما بهجای همهچی ميگم اگه دنبال یه رمان خوب ایرانی هستید سمفونی مردگان نوشتۀ عباس معروفی رو بخونید.تیرگیهای داستان چندبرابر روشنیهاشه و نویسنده هیچ رحمي به شخصیتهای بینواش نکرده، هیچ رحم
تعداد صفحات : 775
خلاصه رمان :
گاهی قسم مي خوری به خاطر مردمت از جون مایه بزاری و گاهی توسط همين مردم قضاوت مي شی ،قضاوتی که درد داره و کمر خم مي کنه از مردانی که داغ های زیادی تو سینه دارن به خاطر همين قسم ،قسمي که زندگی رو زیر و رو خواهد کرد و بی رحمانه به اخرین داشته هات چنگ خواهد زد
این قصه، قصه دو مرده که زندگیشون گره خورده به گروهی که خلاف هاشون رگ غیرت مردان شهر و شادابی جوونه های سرزمين رو هدف گرفته
دومرد با دودیدگاه متفاوت که
بتلفیلد ۵ یک بازی ویدئویی در سبک تیراندازی اول شخص است که توسط استودیوی دایس وابسته به الکترونیک آرتز ساخته و توسط الکترونیک آرتس در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸ برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۴، مایکروسافت ویندوز و اکسباکس وان منتشر شد.رمان سنتر
فقط دلم ميخواد این چند روز یه نفر اسم این نویسنده رو جلوم بیاره؛ الآن چند روزه درگیر ویرایش یه رمان ششصد صفحهای از ایشون هستم که ورژن امریکایی رمانهای کاربرهای نودوهشتیاست؛ یعنی همونقدر مزخرف.
حالا اینش به من ربطی نداره؛ ولی کتاب مزبور استراحت، آرامش و سه تا دیدار دوستانه رو از بنده گرفته.
قبلا گفته بودم سرعت ویرایشم پایینه، خدا رو شکر خیلی خیلی بهتر شده؛ ولی برای این کار هنوز زمانم کمه، احتمالا امشب و فردا شب خواب ندارم.
این چند روز
تعداد صفحات : 21
خلاصه داستان :
دیروزش را فریاد زدم شاید یادش بیاید ، ولی رفت و دیروز و امروز و فردا را با هم از یاد برد
او به اغما رفت که شاید بازگردد ، من جایی ميان عشق و باور معلق ماندم شاید بیاید و ببخشد دستهای تردیدم را
رمان سنتر
درسته که اولای مهرو داشتیم اسباب کشی ميکردیمو بعدشم تقریبا تا آخرای مهر دانشجو بودم،ولی حس ميکنم از اونوقت تا الآنمو یکم به بطالت گذروندم!
تا تقریبا آذر ماه شک داشتم که ميخوام دوباره کنکور بدم یا نه و این شک تقریبا داشت منو دیوانه ميکرد!
تا بالاخره تصميممو گرفتمو خواستم که دانشجو بشم.
جالبه اوایلش مصمم بودم که ميخوام کنکور بدمو برای همينم خودداری شدیدی ميکردم از خوندن کتابای جدید.
اصلا کتابامو گذاشته بودم توی کارتون و کمد که چشمم بهشون نیف
خلاصه رمان معلول:
سارا دبیر درس الهیات و فلسفه در یکی از دبیرستان های مذهبی واتیکان است او ۳ سال است که وارد این حرفه شده و کلاس هایش به شدت جذاب و پر مخاطب است تا اینکه در اواسط سال تحصیلی شاگردی جدید به جمع دانش آموزان او مي پیوندد شاگردی با نام مارگاریتا ، او فلج است و حتی نمي تواند صحبت کند خانواده ی او مي گویند او در ۱۰ سالگی زمانی که در اتاقش تنها بود خود را از ساختمان پایین انداخته و به این روز افتاده است ، مارگاریتا با اینکه فلج است اما
سلام دوستان عزیز!قسمت اول رمان "عشق ابدی ولیعهد"
درضمن بگم من زیر15سال دارم و این رمان رو در حد سنم مينویسم.
پ.ن:بخاطر کیفیت بعضی از تصاویر پوزش ميخوام چون تو نت پیدا نکردم مجبور شدم اسکرین بگیرم
در گذشته ی دور
امپراطوری بر سرزمين باگجه حکومت مي کرد.پسر امپراطور 23سال سن داشت اما تا به حال
به کسی علاقمند نشده بود و هیچ وقت قصد ازدواج نکرده بود تا اینکه . . . .
ادامه مطلب
دیدید یه وقتایی با خوردن اتفاقی بادام تلخ چه حالی به آدم دست ميده؟ ميخوای یه چیزی بخوری که زودتر اون طعم از بین بره، اما جرئتش رو نداری که دوباره بادام برداری؛ برای من قضیۀ قهوهی سرد آقای نویسنده همينطور بود. الآن نه ميتونم برم سراغ یه رمان ایرانی، نه ميتونم این طعم تلخ رو تحمل کنم.
دربارۀ داستان بگم؛ رمانتیک لوس، جنایی آبکی، روایت متوسط، شخصیتپردازی افتضاح و معمای بیمزهای که آخرش طرح شده بود؛ حتی غلط رایج هم داشت: همزاد پن
بالاخره
بعد مدتها ، هفته پیش کتاب کوری رو تموم کردم و ميخوام برداشتم از این رمان رو با
شما دوستان اشتراک بذارم .
اولین چیزی که تو این رمان جلب توجه ميکنه این هستش که هیچ کدوم از شخصیت ها اسمي ندارن و فقط با عناوینی نظیر دکتر ، زن دکتر ، پسرک لوچ و . سر و کار داریم بر خلاف رمان صد سال تنهایی که پر از اسامي مختلف بود و باعث گیج شدن خواننده ميشد تو این رمان با وجود اینکه عناوین زیاد هستن اما باعث گیج شدن خواننده نميشه . همونجور که در مقدمه کتاب هم گف
خانم نعیمي به عنوان مشاور وب بنده هستش و افتخار مصاحبه با من رو داده اميدوارم لذت ببرید من به عنوان مشاور شما سوالاتی رو ميخواستم بپرسم تا همه طرفدارا ازتون اطلاعات کافی داشته باشند وبتونند به راحتی به سایت شما اطمينان کنند !بله حتما در خدمتماول از همه لطفا خودتونو معرفی کنیدخب من رایا هستم 14 سالمه متولد 84 ماکانی ام علاقه خاصی به موسیقی هنر های نمایشی و کتاب دارم و خودمم دیگه معلومه در حد توان دست به قلم دارم و اهل تهرانمآیا رمان دیگه ای غ
زیر پست یه پیج با نویسنده ش بحثم شد
اسم پیج chera raha khonbas هست .
در آخر متهم شدم به توجیه خیانت ، و فمينیست بودن
خب اگه ميدونستم ادامه رمان این پیج تهش منجر ميشه ب اینکه نویسنده زن دوم بشه عمرا اگه ميخوندم
خدایا هیچ وقت من را در چنین شرایط قرار نده
البته مطابق گفته های نویسنده مجبور به ازدواج دوم شده ولی باز دلبریش برای شوهرش و عشقش برام قابل هضم نبود کلا اعصابم خرد شد
آخرش بلاکش کردم
و اینکه ناراحتم تو جامعه ای زندگی مي کنم که زن دو
دور هم نشستیم و داریم از قدیم حرف ميزنیم، از بچگیمون. ميگم من بهشکل عجیبی برای بزرگ شدن عجله داشتم، برای مدرسه رفتن، برای هجدهسالگی به بعد و جالب اینه که الآن هم اصلاً دلم نميخواد به گذشته برگردم و هنوز هم برای آینده یهکَمَکی شوقوذوق دارم؛ تنها دلتنگیام برای عزیزانی هستش که از دستشون دادم.
ناشناختهها بهخاطر ناشناخته بودنشون جذابن و بهنظرم همينه که من رو به آینده علاقهمند ميکنه. خب مطمئناً زندگی من طوری نیست که هر
روزی که دوباره وبلاگم را راه انداختم برای انتخاب اسم مردد بودم. بین اسم قبلی وبلاگم و اسمهایی که هميشه برای وبلاگ دوست داشتم و از ميان همه آبلوموف انتخاب شد که هیچوقت به آن فکر نکردهبودم.آن روزها رمان آبلوموف را ميخواندم و در هر بخشش خودم را حس ميکردم، پر بودم از حس همدردی با آبلوموف، حس نفرت از خودم، حس نیاز به تغییر، حس گم شدن. در نهایت به جای تغییر، رمان را کنار گذاشتم و با اسم آبلوموف نوشتم و نفرتم از آبلوموف درونم بیشتر شد. همين!هرب
رونمایی از ترجمه انگلیسی ۵ کتاب ایرانی در لندنپنج کتاب ایرانی که در سال جاری به زبان انگلیسی ترجمه شده است، همزمان با نمایشگاه کتاب لندن در انگلستان رونمایی ميشود. ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۲ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات رونمایی از ترجمه انگلیسی 5 کتاب ایرانی در لندنافشین شحنهتبار، مدیر انتشارات شمع و مه، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، از برنامه این انتشارات برای حضور در نمایشگاه کتاب لندن خبر داد و
از کجا کتاب بخریم؟
این روزها بازار خرید کتاب داغ داغ است. خیلی از دانشجویان و دانشآموزان دنبال کتاب درسی و دانشگاهی هستند و برخی از آنها نیز علاقهمندان خرید کتاب دست دو که نسخه نو آنها در بازار نیست یا سالهاست چاپ نميشود.
برخی نیز به دنبال خرید کتاب داستان یا رمان هستند تا بتوانند در این شبهای طولانی پاییزی وقت خود را صرف مطالعه و خواندن رمان یا همان کتاب داستان کنند.
در این ميان خرید کتابهای الکترونیکی هم رو
1. دیدی یه وقتهایی انقدر درگیر یه اتفاق هستی که باقی زندگی ميره تو حاشیه؟ مثلاً کارهایی که باید برای شرکت یا برگزاری یه جشن انجام بدی انقدر جنبههای مختلف زندگیات رو تحتالشعاع قرار داده که از روزمرگی درميآی و ممکنه کنارش چند تا کار مهم هم درست انجام نشه یا فراموش بشه. دارم دربارۀ اون حس خلائی حرف ميزنم که بعد از تموم شدن یه جشن یا مراسم تجربه ميکنم؛ شاید همهچی خیلی هم خوب یا حتی دلپذیر پیش رفته باشهها؛ اما بعدش یه خب این هم گذ
به نام دوست
نميدانم چرا اهالی فرهنگ و سایت های ادبی کتاب هایی برای مطالعه در ایام عید معرفی ميکنند؟ از خودم تا حالا دو سه بار نظر خواسته اند و من هم چند کتابی معرفی کرده ام اما چیزی که برای خودم اثبات شده این است که ميزان مطالعه م در ایام عید به شدت پایین مي آید! یا مهمان داریم یا مهمانی هستیم یا باید در کنار اعضای خانواده حواسمان را بدهیم به برنامه های درپیتی تلویزیون!
حالا محض این که دلمان از عزاداری این روزهای تعطیل نابود کننده بیرون بیاید
خب دیروز دیوار به علت نامساعد بودن هوا تعطیل بود اما امروز هوا آرام است و نسبتاً :
گل در بر و مي در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
خیلی فکر به پیچ و تاب زندگی و ناملایمات و ایده آل ها نباید فکر کرد همين که ميتوانم بنویسم یعنی هستم و همين برای دلخوشی بس که ميتوانم با یک دوست یک تفریح کوچک و ساده داشته باشم. عاخه امروز پنجشنبه است اصلا مگه ميشه بد بود.
مي خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
مي جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنا
صورتهای خندان، خندههای بزرگ، خندههای بزرگِ مصنوعی، محبتهای الکی، صورتهای بزک کردهی ساختگی، بینیهای ساختگی، گونههای ساختگی، ابروهای ساختگی، لبهای ساختگی، عضلات ساختگی، زیباییهای ساختگی، سر تا پای ساختگی. زیباییهای پودری مصنوعی.
بدم نميآمد مثل مهمانی باغ زعفرانیهی رمان شب یک شب دوی بهمن فُرسی یک بازی اعدام راه بیندازم تا کثافتی که پشت چهرهی بزک کرده و لبخندهای اغراق آميزشان پنهان شده بود آشکار شود.
بدم نميآمد آخ
وقتی کودک و نوجوان! بودم یک سری کتابهای داستانی بود که دنبال ميکردم و حتما ميخواندم. مخصوصا وقتی وارد دنیای یک سری کتابها ميشدم،خیلی سخت ميتوانستم از صميميت و گرمای آن کتابها بیرون بیایم. برای اینکه باز هم آن صميمت و گرما را تجربه کنم باز هم ميرفتم و ادامهی آن کتابها و سریهای بعدیشان را ميخواندم. البته اگر بخواهم دقیقتر بگویم، نه فقط صميميت، بلکه تجربهی احساس تلاش برای به دست آوردن چیزی مهم و اثرگذار، اخلاق، ص
امان از این نخوابیدن های الکی . داره حالم از خودم بهم ميخوره برنامم به هم ریخته از همينجا ميگم از فردا به این وضع مسخره خاتمه ميدم دیگه واقعا حالم از خودم بهم ميخوره اونم بخاطر این بیدار بودنا و صبح خوابیدن . درضمن بیدار موندنم کلا پوچ شده و هیچ کاره مفیدی نميکنم فقط pes بازی ميکنم روانی شدم از این وضع . از فردا کلا خوابمو تنظیم ميکنم ميرم سراغ برنامه هام و به این وضع تخماتیک خاتمه ميدم . رمان کوری هم چند روز پیش بدستم رسیده باید شروع کنم . ح
رمان دیزالو از آندرومدا
نام کتاب: دیزالو
نویسنده: آندرومدا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 566
خلاصهی داستان:
ماهورا زند گریمور مطرح سینما، قربانی یک سوءظن غلط ساختگی ميشود…
سناریوی تلخ و ناجوانمردانهای که الوند رستگار، استار سینما برایش چیده…
توضیحات:
۱- کاربر عزیز، برای دانلود کافی است بر روی لینک هر فرمت کلیک نمایید.
۲- برای باز کردن فرمت پیدیاف از برنامهی ادوب ریدر استفاده نمایید.
۳- فایلهای رمان
محمود دولت آبادی با وجود آنکه این روزها به عنوان یک چهره ادبی شناخته ميشود، اما فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرد، او که متولد ۱۰ مرداد سال ۱۳۱۹ بود، در سال ۱۳۳۸ به تهران آمد و سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. از آغاز دهه چهل در کلاسهای نمایش آناهیتا شرکت کرد و به بازیگری تئاتر رو آورد و آرام آرام نوشتن را هم به صورت موازی آغاز کرد. او در دههٔ چهل در نمایشنامههایی از برتولت برشت و بهرام بیضایی و اکبر رادی نقش بازی کرد.
کلیدر» معروف
هجده تیر نود و هشت ! به سلامتی بیست سال گذشت! بیست سال دیگر هم باید بگذرد تا معلوم شود زیر سینک آشپزخانه نظام چه سوسکهایی لانه کرده بودند! یا شاید لانه کرده اند هنوز هم!
وقتی سال شصت و هشت امام را تشییع مي کردند جمعیت داد مي زد که علی رغم هشت سال جنگ و آوارگی و گاها گرسنگی علی رغم هزاران ترور علی رغم همه ویرانی ها از کرده خود در انقلاب پنجاه و هفت پشیمان نیست
اما امروز! امروز بیست دقیقه ای برجام را تصویب مي کند با هر ای دست مي دهد زیر با
نام کتاب: دیزالو
نویسنده: آندرومدا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 566
خلاصهی داستان:
ماهورا زند گریمور مطرح سینما، قربانی یک سوءظن غلط ساختگی ميشود…
سناریوی تلخ و ناجوانمردانهای که الوند رستگار، استار سینما برایش چیده…
فرمت قابل دانلود رمان: پی دی اف و اندروید
دانلود رمان دیزالو با فرمت پی دی اف
دانلود رمان دیزالو با فرمت اندروید
توضیحات:
۱- کاربر عزیز، برای دانلود کافی است بر روی لینک هر فرمت کلیک نمایید.
1. اولین بار که رفتم کتابخونه ملی بهار 95 برای پایاننامهام بودش. همين که پشت ميز نشستم گفتم اینجا یکی از اون جاهاییه که نميذاره من به پایانِ خودم برسم. الان که دارم فکر ميکنم ميبینم جهل ميتونه یکی از بزرگترین نعمتهای انسان باشه، که اگه نبود علم هم بیمعنی ميشد. و چه روزهای سختی که من به یه شاخۀ جهلم پناه بردم تا درد یه شاخۀ دیگه رو فراموش کنم.
2. حدوداً دو ماه پیش کتاب سواد روایت نوشتۀ اچ. پورتر ابوت رو خریدم؛ این کتاب رو نشر اطراف
هوا خیلی خوب است، نه زمستان است و نه تابستان، بوی بهار ميدهد انگار، صدای جیک جیک گنجشکهای نشسته روی شاخهی شاهتوت هم آتش لذتش را شعلهورتر ميکند، خلاصه برای یک حالِ خوب، لااقل هوا مناسب است.
وارد آشپزخانه شدم، مادرم پشت ظرفشویی ایستاده است و برای خودش شعر ميخواند، صورتش غمگین و ته چشمانش نم اشکی نشسته است، گفتم:
_چیه؟
_ هیچی!
_نه بخدا بگو، باز چی شده؟
_ هیچی بخدا!
نگاهش کردم، نگاهم کرد، خندید!
گفتم: پس چرا داری لالایی ميخونی
+تو سطحییی.تو سطحییی. نمي تونی. نمي تونی.الان نشستی و به خیال خودت داری فکر ميکنی، اما نمي تونی.
÷چرا ميتونم. اونقدر بهش فکر مي کنم تا بتونم.
+کِی اون وقت؟ تا شنبه ميخوای دست دست کنی؟ نميشه که. معلوم نیست.
÷ميشینم کتابای مورد علاقهمو دور مي کنم؛ ميشینم رو کاغذ ویژگی هاشو مينویسم.از دل شخصیت هام شخصیت خودمو در ميارم.
+هی کتاب. کتاب. اره خب. کتاب نسبتا زیاد خوندی. ولی چه فایده وقتی نشستی قلم بزنی. عرق بریزی. اون همه ایده ی در نطفه مرده. اون ه
دانلود کتاب سه 3 رفیق از ماکسیم گورکی pdf دانلود بصورت رایگان از سایت ونوس نت. دانلود رمان سه رفیق
گورکی در سه رفیق، به همانگونه که در
رمانهای دیگر خود، چه در ارائه احساسات جمعی و چه در ارائه احساسات
قهرمانان رمان، نشان ميدهد که از مهارت شگفت انگیزی برخوردار است.
بخشی از متن کتاب:
در هر جماعت یکی هست که خود را در محل و
موقع مناسب خویش احساس نميکند، و این وماً به این معنا نیست که او بهتر
یا بدتر از دیگران است. لازم نیست که شخص فکر
یه عکسه طنز الان گذاشتم که به نویسنده های رمان ماکانی بر نخوره یه شوخیه خودمونی بود خودمم دارم مينویسم دیگه ناراحت نشید و اینکه فردام با موزیک جدید ميتریم دیگه. ایرانی اصله اینهمه مغزموم فسفر از دست داد و در اخر اگه تو کامنت به جای چشات اصله ایرانه مينوشتیم چشات ایرانیه اصله الان چهار بلیط برده بودیم /=اها راستی پارت سی و چهارمم بخونید خودم عاشقشم
شانزده سال by منیژه آرمين
My rating: 3 of 5 stars
شخصیت های این رمان اگرچه شخصیت های دو رمان قبلی آرمين یعنی "شب و قلندر" و شباویز هستند اما برای ارتباط برقرار کردن با این اثر نیازی نیست ااما آن دو رمان را خوانده باشید.خب نویسنده در پرداخت شخصیت هایی که از رمان های قبلی آورده کمي مسامحه کرده اما چیز زیادی را از دست نخواهید داد "احمدشاه گریه مي کرد و از آغوش مادر جدا نمي شد. محمدحسن ميرزا تقریبا فراموش شده بود و این فراموش شدگی را همواره به یاد داشت. وداع
آنتوان دو سنت ـ اگزوپری (۱۹۰۰-۱۹۴۴)، نویسنده و خلبان فرانسوی، حدود هشتاد سال پیش داستان مکاشفهای را که در صحرای افریقا برایش اتفاق افتاده بود نوشت و نام اثرش را Le Petit Prince (شازده کوچولو) گذاشت. اگزوپری ۴۴ سال زیست و در سانحه هوایی کشته شد. زبان اصلی رمان اگزوپری فرانسه است. او رمانش را اولین بار در امریکا منتشر کرد.
شازده کوچولو از بهترین کتابهای قرن بیستم محسوب ميشود. این رمان به بیش از ۲۵۰ زبان دنیا ترجمه شده و خوشبختانه بارها مترجمان ا
امروز تولد خواهرم بود، از صبح کلی به خودم رسیدم و بهترین لباسم رو پوشیدم.
خواهرم ميگفت عالی شدی، شیطون ميخوای من به چشم نیام؟
خندیدم و تو دلم گفتم حیف هیچوقت به چشمِ اونی که باید، نیومدم.
عصر که شد مهمون ها یکی یکی اومدن، خواستم درو ببندم که باهاش روبرو شدم. فکر کردم مثل هميشه توهم زدم اما نه.انگار واقعا خودش بوداما آخه اون که قرار نبود بیاد.
خودمو زدم به کوچه علی چپ و دعوتش کردم بیاد تو، سرشو انداخت پایین و وارد شد. تو کل مهمونی زیر چشمي نگ
چند وقت پیش که رفته بودم تو گروه ترجمه، یه مسابقۀ ترجمه گذاشته بودن که واقعا ساده بود، منم شرکت کردم؛ اما اصلا بهم مزه نداد. وقتی با م دربارۀ رمانهایی که خوندیم صحبت ميکنیم نميآم هرچی مقالۀ تخصصی در زمينۀ ادبیات داستانی خوندم براش تکرار کنم. راستش دیگه وقتی که با ن ميرم کافه منچ بازی نميکنم؛ چون اصلا بلد نیست و اون برد هم بیمزه ميشه. از این نمونهها کم نیست و غرض از گفتنش این نیست که نشون بدم خیلی فهميدهام و اینجور حرفا، نه. قضیه
۱. تاکنون بیش از ۱۲۹ ميلیون کتاب متفاوت به چاپ رسیده است.
طبق آمارهای گوگل ۱۲۹۸۶۴۸۸۰ عنوان کتاب تا سال ۲۰۱۰ در سراسر دنیا به چاپ رسیده است.
"حتما این عدد تاکنون افزایش پیدا کرده پس ميشه مطمئن بود که انتخاب های زیادی برای مطالعه داریم."
۲. گرانترین کتابی که تا امروز فروخته شده ۳۰.۸ ميلیون دلار قیمت داشته است.
بیل گیتس با پرداخت ۳۰.۸ ميلیون دلار مجموعه خطى لستر (دستنوشتههای لئونادو داوینچی) را خریداری کرد.
"اما خیلی نگران نباشید چون اح
یکی از استادامون برامون کتابی گرفتن که از خود نویسنده به دست ما رسیده؛ که از قضا خود ایشون داخل کتاب یه چیزایی یادداشت کرده؛ برای من خیلی هیجان انگیز بود که یادداشت مستقیم نویسنده رو بخونم. بنابراین اون کتاب که دست نوشته نویسنده رو داشت خودم برداشتم. و خدا رحم کرد که خودم برداشتم؛ چون یکی از همکلاسی هام گفت من اگه باشم پاکش ميکنم خودم مينویسم. فکرشو کن ميخاست دست خط نویسنده کتابو پاک کنه!!!!
یه رسم خیلی خیلی خوبی تو کشورهای اروپایی هست که نو
توی هفتهای که گذشت برندۀ بوکر بینالمللی سال ۲۰۱۹ معرفی شد. از بین شش رمان کاندید امسال، سیدات القمر بود که تونست جایزه رو به نویسندۀ عمانی خودش، جوخة الحارثی، و مترجم آمریکاییاش، مارلین بوث، برسونه. این اولینباره که یه اثر عربی جایزۀ بوکر رو ميبره.
تا قبل از سال ۲۰۱۶، جایزۀ بوکر فقط به آثار رماننویسهای بریتانیایی و بعضی از کشورهای متحدالمنافعش تعلق ميگرفت؛ اما از این سال به بعد، بخش آثار بینالمللی بوکر هم تشکیل شده و آثار
کتاب مذکرات طفلة (خاطرات دختربچه) رو امسال از بخش کتب عربی نمایشگاه بینالمللی خریدم و یکی دو ماه پیش خوندمش. کتاب اولین رمان نوال السعداوی بوده؛ البته منظورم اولین رمان چاپشده نیست، اولین رمانی که نوشته. اونطور که خودش تو مقدمۀ کتاب گفته سال اول دبیرستان که بوده دبیر زبان عربیشون تکلیفی ميده که یه انشای سهصفحهای با موضوع آزاد بنویسن و نوال سعداوی هم طی یه هفته یه دفتر رو پر ميکنه و اسم نوشتهاش رو هم ميذاره مذکرات طفلة اسم
بینوایان
- ویکتور هوگو، شاعر، نمایشنامه و رماننویس فرانسوی در قرن نوزدهم (۱۸۸۵ ـ ۱۸۰۲) یکی از مشهورترین داستاننویسان رمانتیک این قرن است.
پدر وی از فرماندهان ارتش ناپلئون بود. ده ساله بود که مادرش از پدرش طلاق گرفت. چند سال بعد با اینکه مادر هوگو ميخواست او وکیل شود اما ویکتور دنبال نویسندگی رفت.
ادامه مطلب
و اما رمان و داستان شخصیت محور.
از رمانهای ماجرا محور زیاد گفتیم. ولی اغلب کسایی که کمتر کتاب ميخونن،
ميگن که آیا نميشه همۀ این حرفها رو با دیدن فیلم و سریال هم تجربه کرد؟ آیا جلوههای
ویژۀ سینمایی بهتر نميتونه کلاسهای جادوی سیاه هاگوارتز رو بهمون نشون بده؟ آیا بهتر
نیست به جای اینکه ده تا صفحه توصیف بخونیم تا بفهميم وسط جنگهای جهانی چه خبر
بوده، اسلحه به دست بگیریم و برای نجات سرباز رایان به ميدون جنگ بریم؟
من فکر ميکنم اقتب
برشی از کتاب پرنده خارزار (مرغان شاخسار طرب)
پرنده خارزار - متن کامل
نام کتاب : مرغان شاخسار طرب
نویسنده: کالین مک کالو
مترجم: مهدی غبرائی
ناشر: نیلوفر
قیمت: ۶۵,۰۰۰ تومان
در افسانه ها آمده است که پرنده ای است که تنها یک بار در عمر خود ميخواند . آنگاه در ميان شاخ های وحشی آواز سر ميدهد بر درازترین و تیزترین خار مي نشیند و در حال مرگ زیباترین آوازش را مي خواند . آوازی آسمانی که به بهای جان او تمام مي شود. داستان مهاجرت و زندگی یک خانواده و ا
نیکلای گوگول را بیشتر با عنوان نویسنده کتاب یادداشت های یک دیوانه مي شناسند اما داستان جالب دیگری دارد به نام دماغ. خواندن این کتاب را به همه آدم های دنیا مخصوصا کسانی که مي خواهند دماغ خود را به دست تیغ جراح بدهند توصیه مي کنم چرا که شاید به کل نظرشان درباره ارزش و جود دماغ و دست نزدن به آن عوض شود. فضای رمان دقیقا روسیه زمان نیکلای است و تنها قسمت نا واقعی ماجرا یک دماغ است. دماغی که از لای نون و بی هیچ دلیل مشخصی بیرون مي آید و داستان خود را ش
این چند تا فیلم فیلم هایی اند که من درطول دوسه هفته اخیر دیدم و دوسشون داشتم
: 2005 Pride & Prejudice
صد درصد اسم رمان غرور و تعصب به گوشتون خورده یکی از شاهکار های کلاسیک
خب اولین فیلمي که ميخوام راجبش حرف بزنم فیلميه که براساس همين رمان ساخته شده و اسمش غرور تعصبه
داستان ماجرای خانواده ای با چهارتا دختره که روزی پسری ثروتمند عمارتی رو در همسایگیشون ميخره و از اونجایی که در زمان فضای داستان ازدواج هدف اصلی و سعادت همه ی زن ها بوده و مادر خانواده
گاهی وقتها بر اساس تجربه، به پیشبینیِ خوشبینانه، مبتلا ميشوی. ابتلا به اتفاقی که ممکن است توی ذوقت بزند، اما آن اولین تجربهی خوب، آنقدر قوی هست که دلسردت نکند. پیرو علاقهی ناگهانی و عميقم به دیار شرق دور و مخصوصا کرهی جنوبی، دلم خواست سرم را از پنجرهی ادبیاتشان بیرون کنم و نفسی بکشم، ببینم فصل، فصلِ چه شکوفهای ست! این شد که اولین نفسم از آن پنجره، سالمونی که جسارت ورزید و بالاتر پرید شد. بینظیر بود. بی اندازه فراموش نشدنی.
مش
نام کتاب: روزگاری جنگی در گرفت
نویسنده: جان اشتاین بک
ترجمه: محمدرضا پورجعفری
نوع کتاب: صوتی
صدا: بهروز رضوی
قالب کتاب صوتی: روایی (= یک نفر از روی کتاب ميخواند)
مدت زمان کتاب: حدود ۳ ساعت
منبع دانلود: نرمافزار ایرانصدا
تاریخ شنیدن: هفتهی آخر اردیبهشت ۱۳۹۸
معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب صوتی ، خلاصهی رمان اصلی ميباشد که توسط رادیو ،تهیه و تنظیم شده است و شامل خاطرات نویسندهی کتاب بعنوان یک خبرنگار ا
دو ساعت پیش ميخواستم حمله کنم اینجا و کلی غر بزنم و از این بگمکه چقد از دست ادمای به ظاهر دوست عصبانیم!
ولی به جاش فرندز دیدم :)))
بعد سنتور زدم بعد از دو ماه!و بعد دوباره فرندز دیدم!
خوشحالم که خودم بالاخره ميتونم واسه همين چیزای کوچولو حال خودمو خوب کنم و نشینم غر بزنم!
خیلی وقته تلگرام نیستم!ميدونی حسخوب ميده بهم!یه حس تونستنی طور :)
امروز داشتم اینستا رو یه نیگا مينداختم یهو یه جوریم شد!انگار اینجوری شده که به جا اینکه رمان بخونیم و داستان
تو اون روزای احمقانه ای که خودم با دستای خودم برای خودم درست کردم این رمان ميخوندم و تا زمانی که کتاب دستم بود در دنیای دیگه ای غرف ميشدم و حواسم پرت ميشد و ماداميکه کتاب زمين ميزاشتم همه ی اون افکار وحشتناک و خودخوریاااا به سراغم مي اومد و چقدر خوبن این کتابا و دنیاهای تازه ای که برامون ميسازن
و مرسی خانم مهریزی مقدم که تو کتاباش هميشه یه دختر خسته دلی وجود دار که تمام کمال توکلش به خداست و با نماز و قران خوندن سعی ميکنه در اوج مشکلاتی که ب
تاحالا برایتان اتفاق افتاده شخصیتی از یک داستان انقدر خوب در ذهنتان مانده باشد که اگر کسی را شبیه او بینید بگویید:((چقدر شبیه فلانی است:؟!))خانم هاویشام یکی از این شخصیت هاست که سال های سال است در ذهن افراد زیادی در سراسر دنیا مانده و ادم ها هر وقت یک خانم بد اخلاق و لاغر و غرغر و مي بینند که مدام به دنبال انتقام گرفتن است مي گویند((شبیه خانم هاویشام است!))این شخصیت را چار دیکنز حدود 150 سال قبل در رمان((ارزو های بزرگ))خلق کرد اما انقدر خوب و واقعی
راه حلی که وجود دارد حرکت کردن است از جایگاه
مصرف کنندهی هنر بودن به جایگاه ـ به نوعی ـ تولید کنندهی هنر بودن، که حداقلش
درک و فهم عمق بیان هنری شاهکارهای هنری و ستودن آنهاست. یک راه ميتواند آموختن مهارتی
آموختن مهارتی تازه باشد، مهارتی که شما را قادر سازد به کلنجار رفتن با یک رمان،
خیره شدن به یک تابلوی نقاشی، گوش کردن به یک قطعه موسیقی یا شرکت در یک اجرای
زنده. جملهای بنویسید، با رنگها ور بروید، یادداشتهای روزانه بنویسید. این
کا
امروز دلم رو به دریا زدم و اومدم کتابخونه کارامو بکنم. جاتون خالی خیلییییییییییی خوبه! :)
گلدونم از لب پنجره آوردم کنار خودم. یه کاکتوسم هست دل دل مي کنم برم اونم بیارم کنار خودم :)
پ.ن: من سال هاست که از کتابخونه عمومي استفاده ميکنم. به خیلی از آدم های اطرافم گفتم که از کتابخونه استفاده کنید و نیازی نیست حتما کتاب بخرید و بخونید. ولی به صراحت مي گم صفر درصد به حرفم گوش کردند. :) اما من نااميد نميشم. بازم به همه ميگم برید کتابخونه :) یه موقع هایی هم
دیروز یه اقای خیلی محترمي یه چیز تازه بهم یاد داد
من نميدونستم ولی ایشون گفتن فاطمه یعنی جدا شده از آتش :)
مطمئنا که معنای اسم، تضمين نميکنه عاقبت منم خوب باشه
من اگه درست زندگی کنم و بلد بشم به خدا چشم بگم(اینم ازون رمان عقیق یاد گرفتم ميگفت خدا نميخواد ما خوب باشیم ميخواد ما چشم بگیم) در اونصورت عاقبت به خیر ميشم
یه چیز دیگه هم بهم یاد دادن ایشون
اونم این بود که ما اجازه نداریم قوانین دیگرانو بشکنیم باور ميکنید اینو اصا نگفتن؟ ولی بهم یاد د
دوستانم!
سلام.
از من خواسته بودید کتاب های خوبی که خودم خوانده ام و یا همراه یوسف خوانده ایم را پیشنهاد کنم.
یک لیست از این کتاب ها آماده کرده ام که در سه بخش قابل استفاده است و فایل آن را در پایین همين پست مي گذارم؛ بخش کتاب کودک و نوجوان، بخش کتاب های تربیتی برای والدین و بخش رمان و داستان بزرگسال.
حتما سلیقه کتابخوانی افراد با هم فرق مي کند. و این کتاب ها صرفا کتاب هایی است که در سال های اخیر خوانده ام- خوانده ایم و به نظرم ارزش خواندن و پیشنها
http://minyoung-minho.blog.ir/
دوستان این وب نیلوفر هست که هم نیلوفر و فاطمه توش رمان کره ای ميزارن با تصویر به نویسندگی خودشون و کیم یاسی هم پستای کره ای ميزاره لطفا حمایت کنید در1من پست از بی تی اس هم هست آرمي ها لطفا همونطوری که از این وب حمایت کردید از این یکی وبم حمایت کنید به عشق کیوتامون اعضای بی تی اس❤
http://army-bts.blog.ir/
اینم وبه دوستم یاسی و لیسا و هانیه هستش^^ممنون مي شم به وبشون سر بزنینو دنبالشون کنین^^
همه چیز بستگی به برخورد اول دارد . اصلا ادم در همان لحظه ی اول است که همه ی تصميمات را برای خودش ميگیرد .یه قول رمان ناتنی: اولین بار هر چیز ، مرجع بازگشت خاطره های بعدی است، اولین بار نشانه ی کميت نیست،یک کیفیت است.» حتی اولین شکست آدم و اینکه چقدر بد بوده یا چقدر توانسته ای ماست مالی اش کنی در شکست خوردن های بعدی ات موثر است. ولی خب گاهی هم همه چیز آنطور که تصورش را ميکردی نیست .مخصوصا در مورد آدمها . برای مثال هر چه بیشتر ميگذرد من به معاشرتم
ميدونی کلاس زبان که ميرم خیلی اذیت ميشم از یک لحاظ هایی. مثلا یکیش این که گوشم با این که سمعک استفاده ميکنم بازم نميشنوه یه چیزایی رو مثل وقتی که ميرم پای تخته سوال ميپرسن ازمو من واقعا حولم شده باشمو دیگه هیچی. ولی با تمام اینها یه ترم گذروندمو نمرمم خوب شد هرچند بودن تو جمع اذیتم ميکنه که هیچ اینجوریم باشی که دیگه کلا عذاب برات. نميدونم درک ميکنی یا نه ولی الان که مينویسم به خاطرش بغض تو گلومه. خب من روابط اجتماعیمم مثل مثلا مها نیست بقیه با
شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان نمي یابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان فرشته مست دنبال صدایش راه مي افتد کسی که ميبرد نام تو را زیر زبان پنهان رمان آفرینش با علی جذاب شد اما تو قدرت در تمام جمله های داستان پنهان زمان جاهلیت هیچ فکرش را نميکردند کمال مردها باشد ميان دختران پنهان در اطراف رسول الله آگاهانه ميدیدی چه شیطانی است پشت چهره های مهربان پنهان همه دیدند حق تنهاست ، پهلوی تو زد فریاد صدایش ماند اما در سکوتی بی
سلام خدمت دوستان عزیز
وبسایت ای لاو در تاریخ
(http://ilove.r98.ir/)
پنجشنبه 23 آبان 1392 - 8:09 ق.ظ
افتتاح شد و هدف ان فقط مطالب عاشقانه و رمان های جالب بود
تمامي امکانات ای لاو بصورت رایگان در خدمت شما دوستان قرار گرفت ولی بعضی از دوستان
کم لطفی ميکنن و مارو کمک نميکنن و حمایت نميکنند
بنده زمانی که ای لاو رو درست کردم اسم ای لاو (ilove) رو که امدم بسازم دیدم
یکی ساخته و دیدم وبش فعالیتی نداره به همين خاطر
به مدیر رزبلاگ پیام دادم که م ميخوام یه وب با این ادرس بز
سال 97 اولین سال در زندگی منه که تصميم گرفتم کتاب بخوانم و یکم خوندم. نکته قابل توجه اینجاست که 20 کتاب از 22 کتاب امسال رو توی تابستون خوندم. باز هم 22 کتاب در سال خوبه برای شروع اگه بتونم هر فصل امسال مثل تابستون سال پیش بخونم واقعا حداکثر کتابی ميشه که تو یک سال خوند. از این 22 کتاب تعداد زیادیش رو از کتابخونه محل گرفتم و فقط 3 تاش رو خودم خریدم. با اینکه کتاب های شاهکار رو نميشه تو کتابخونه ای که هیچ بودجه ای واسه خرید کتاب نداره و همش اهدایی پیدا
نقد
و بررسی کتاب ملت عشق
11 مورد از مهم ترین نقد های ملت عشق
بیشتر
کتاب بخوانیم وسپس نقد کنیم و با هم به گفتگو بنشینیم.
کتاب
ملت عشق نوشته الیف شافاک است که در سال 2010 به چاپ رسیده است شامل دوبخش است یک
بخش مربوط به دیدار شمس و مولوی است و بخش دیگر در زمانه ای نزیک به ما مربوط به
خانواده ای در سال 2008 است.
کتابملت عشق»همانندبعضی دیگر از کتاب ها و رمان های عاشقانه ،اشتباهات
زیادی دارد و مثل بعضی آدما بیجا و اغراق شده تبلیغ شده است ومانند دسته ای از
صبح شد هنوز نخوابیدم. این والیبال هم مصیبتی شده ها . آخه هیچ کس نیست بگه آخه تو تا همين دوسال پیش نميدونستی والیبال چیه.چی شده الان شدی طرفدار دو آتیشه اش فقط اعصاب آدم خورد ميشه. حالا بازم به فوتبال حدقل اگه ببازیم بخاطر بازی قشنگ اینقدر آدم غصه اش نميگیره . عه بسه تمومش کن
فردا ساعت ده کلاس دارم.ميخواستم ۸ بیمارستان باشم تا لاگ بوکم رو تحویل بدم مثل اینکه احتمالا تا ۹ خوابم.تازه فردا باید برم دنبال پروپوزال. هفته پیش رفتم و یک استاد مشاور خ
Harry Potter and the Philosopher’s Stone (هری پاتر و سنگ جادو) نسخه دوبله فارسی یک
بازی ویدیویی اکشن و ماجراجویی مي باشد که بر اساس رمان جی.کی. رولینگ
ساخته شده که بر همين اساس فیلمي بر همين موضوع ساخته شده است.
این
داستان به دنبال شخصیت اصلی هری پاتر است که متوجه مي شود یک جادوگر است و
به مدرسه جادوگری هاگوارتز فرستاده مي شود جایی که او و دوستانش آموزش
جادو مي بیند. این بازی شخص ثالث مي باشد و بازیکن کنترل Harry Potter را
از دیگاه شخص سوم دارد.
ادامه مطلب
رمان در مورد زندگی و سرگذشت خانواده ای از عشایر کرد خراسان(کرمانج) است به نام خانوار کلميشی که از کردهای تیره ميشکالی هستند.قهرمان داستان جوانمردی است به نام گل محمد که فرزند دوم خانوار و دارای شخصیتی بلند پرواز و جسور. داستان چنین پیش مي رود که او و تعدادی از افراد خانوار برای یدن دختری که دایی گل محمد( به نام مدیار)، عاشق او شده و دختر در خانه ارباب یکی از دهات زندگی مي کند و قرار است تا آن دختر به زور به عقد پسر ارباب درآید، راهی مي شوند و
راستش خیلی دوست ندارم شخصی بنویسم؛ اما دیدم اگه بخوام همينطور پیش برم اصلا نمينویسم. این شد که گفتم حداقل با اتفاقای سادۀ روزمره اینجا رو بهروز کنم.
حرفهای روزمره: شنبه رفتم پیش استاد ش و کل نااميدیم رو توی یه سؤال نشون دادم؛ صادقانه بگم زود وا دادم. از نیمۀ بهمن توی مؤسسه مشغول کار شدم و تقریبا تمام این مدت اوضاع سفارشها همينطور بود. بدیش اینجاست که فرداش (یعنی دیروز) ظهر یه کار خوب بهمون دادن، شب که اومدم خونه یکی از مشتریها که عید
روزی حدودا 40 کیلومتر رکاب مي زنم. در این دو هفته دوچرخه سواری در خیابان های تهران به یک نتیجه رسیده ام: راننده های زن هر چه قدر با عابران پیاده مهربان اند با دوچرخه سوارها نامهربان اند. همواره به عنوان یک عابرپیاده در خیابان های مختلف تهران متشکر راننده های زن بوده ام. نه همه شان. بلکه اکثریت شان یک جور احتیاط نسبت به عابرپیاده ها دارند. به قصد کشتن ماشین را گاز نمي دهند. اما.
توی این دو هفته دوچرخه سواری اکثر راننده هایی که اذیتم کرده اند خان
دزیره داستان یک زندگیست، زندگیای پر از فراز و نشیب با غمها و شادیهای نه ، عاشقانه ، مادرانه و . وطنپرستانه !
دزیره یک قصه یا افسانه نیست یک ملکه است ، ملکهی سوئد و نروژ که داستان زندگیش را هنرمندانه، لذتبخش و گیرا روایت ميکند.
من در وسط تابستان همراه اوژنی قدم به روزهای پاییزی نهادم، زیر درختهای شاه بلوط نشستم، در بهار روی نیمکت چوبی سپید باغ یا از پشت پنجرهی اتاق به باغچهی پر از گلهای سرخ خیره شدم، همراه اوژنی از فرا
کتابخوانی از جمله صفاتی است که بسیاری از ما علاقه داریم واجد آن باشیم، اما اکثر ما وقت و حوصله کافی را به خواندن کتاب اختصاص نميدهیم. سعی کرده ایم با کمي مطالعه و جستجو، برخی از مهمترین نکات در مورد کتابخوانی را گردآوری کنیم. اميدواریم با خواندن این مطالب بتوانید کاتبی را که مي خواهید بدست اورید در اینجا ما معرفی یک فروشگاه اینترنتی معتبر و بهبود یافته مي پردازیم .
فروشگاه اینترنتی کتاب دی بوک فعالیت خود را از سال 1392 تحت عنوان فروشگاه کتا
جلد اول …قسمت چهاردهمنقشه
اِلف ها رو ميتوانستم ببینم که در حال ساخت قصر خودشون بودند.قصر درحال ساخت خیلی عظیم بود و احتمالاً تعداد اِلف ها هم زیاد بود چون قصر بزرگی به آن اندازه تعداد زیادی افراد ميخواست.به دروازه تازه ساخته شده نگاه کردم واقعا اِلف ها باهوش و قدرتمند بودند که این بنای زیبا رو ساخته بودند ، با نشستن دستی روی شونم از فکر بیرون رفتم و سریع به پشت سرم برگشتم ، لوک بود به من اشاره کرد که ساکت باشم بعد به پایین نگاه کنم، ما در بال
جلد اول …قسمت چهاردهمنقشه
اِلف ها رو ميتوانستم ببینم که در حال ساخت قصر خودشون بودند.قصر درحال ساخت خیلی عظیم بود و احتمالاً تعداد اِلف ها هم زیاد بود چون قصر بزرگی به آن اندازه تعداد زیادی افراد ميخواست.به دروازه تازه ساخته شده نگاه کردم واقعا اِلف ها باهوش و قدرتمند بودند که این بنای زیبا رو ساخته بودند ، با نشستن دستی روی شونم از فکر بیرون رفتم و سریع به پشت سرم برگشتم ، لوک بود به من اشاره کرد که ساکت باشم بعد به پایین نگاه کنم، ما در بال
هفته گذشته را با هانریش بل( نان سالهای جوانی) و گراهام گرین(سفرهایم جان،باخت پنهان) به سر آورده بودم. گراهام گرین آدم را به سفر مي برد در زمان.سفری با نور کم و اطلاعاتی کمي بیشتر.سفری دور و دراز تنها به شیدایی این پرسش که عشق چیست و کیست و ظالمان در زمين
سفر بود اما گرسنگی روحیه من کاملا برطرف نمي شد.
این هفته با عجله ای که داشتم نمي توانستم یک نویسنده جدید را امتحان کنم.محافظه کارانه سیندخت علی محمد افغانی را انتخاب کردم و با خود
دوست دارم تنها باشم و نباشم. دوست دارم دوستانی داشته باشم و دوست ندارم. دوست ندارم تنها باشم یا در واقع ازش ميترسم اما دوستش هم دارم، ازش لذت هم ميبرم. آدم های جدید رو دوست دارم، ازشون بدم هم مياد و گارد ميگیرم. عاشقی رو دوست دارم و دوست هم ندارم. با نقص هام کنار ميام و نميام. دلم ميسوزه برا آدم ها و نميسوزه، حقشونه. دلم ميگیره از غروب و تاریکی و صدای باد و نبودن یار و ضعف ها و اتوبوس های زشت و شلوغ و بوهای بد تو مترو و پیری و گذر عمر و غم و عدمِ شاد
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد
کتابخانههای عمومي کشور، همزمان با فرارسیدن دومين ماه از بهار در سال ۱۳۹۷، طرح کتابخوان اردیبهشت ماه با
معرفی ۴ اثر با موضوعات جهانبینی قرآنی،
دفاع مقدس، رمان ایرانی و کودک و نوجوان ارائه شد که بر این اساس انسانشناسی قرآن»
مجموعه سخنرانیهای استاد شهید مرتضی مطهری از نشر صدرا، فرنگیس» نوشته مهناز
فتاحی از نشر سوره مهر، زایو» نوشته مصطفی رضایی کلورزی از نشر کتابستان معرفت و
داستانهای موموش
پدر بود. گه گاهی زنگ ميزد و حالمان را ميپرسید. هر چند خیلی خوشحال ميشدم ولیاین مدت حرف زدن باهاش برام سخت بود. مرتب سراغ کامران را ميگرفت و حالش راميپرسید. -سلام پدر . حالتون چطوره؟؟ -خوبم بهار جون. تو خوبی گلم؟؟کامي خوبه؟؟ -ما خوبیم پدر. دلم براتون یه ذره شده.پس کی مياین اینجا؟؟؟ -قربون تو برم که دل بدل راه داره منم دلم براتون خیلی تنگ شده. -خب بیاین ما رو خوشحال کنین. -ببینم دخترم. تو مطمئنی حالت خوبه؟؟ - خب بله چطور مگه؟؟ -راستشو بهم بگو
سارا:مامي بریم سینما ؟
شادی خانم:نه دخترم کلی کار دارم خودت بادوستات
برین
سارا:مثل بچه ها دهانش آویزان کردو گفت نوموخوام
نوموخوام باید بیای .
شادی خانم:نه دخمل خوشگلم نميتونم کلی کار دارم
که باید انجام بدم .
سارا:باچه
ورفت گونه های مادرشو بوسید رفت تو اتاقش .
شرکت نخ ریسی گرجی پور
آقای گرجی پور درحالی که سمت پنجره بودمشغول
صحبت باتلفن بود که آبدارچی شرکت با شربتی تگری وخنک وارد شد وگفت جناب رئیس شربت
خنک
آوردم براتون بفرمایید ميل کنید
درباره این سایت