دانلود جدید ترین و بهترین و زیبا ترین و قشنگ ترین رمان های ایرانی و خارجی و دانلود رمان شفق
دانلود رمان شفق با فرمت های pdf apk و دانلود رایگان کامل ترین نسخه های رمان شفق و دانلود رایگان
بهترین و جدید ترین و قشنگ ترین و زیبا ترین و باحال ترین و دانلود رمان شفق با فرمت های pdf apk
زیبا ترین و جدید ترین رمان های سال اخیر و دانلود رایگان رمان شفق با فرمت های مختلف و دانلود رمان شفق
قشنگ ترین زمان های امروزه و دانلود رامان های جدید و باحال از نویسنده
قشنگ ترین و باحال و زیبا ترین رمان های ایرانی با فرمت های مختلف و دانلود رمان دژکوب با فرمت های pdf و apk
زیبا ترین و کامل ترین نسخه های رمان دژکوب و دانلود رایگان رمان های ایرانی و خورجی و دانلود رمان دژکوب
دانلود رمان دژکوب با فرمت های pdf apk و دانلود کامل ترین نسخه های رمان دژکوب و دانلود رایگان با لینک مستقیم
بهترین و جدید ترین و کتاب های ایرانی و خارجی با فرمت های مختلف و دانلود رمان دژکوب با فرمت های خوب
ادامه مطلب
سلام دوستان عزیز و علاقه مندان به کی پاپ و کی درام و رمان های اون ها !در حال حاظر من در حال کامل کردن اولین رمان خود یعنی رمان عشق و حقیقت ( لی مین هو و پارک مین یانگ ) هستم .
علاقه مندان می تونند با مراجعه به وبلاگ کافه وی درام و کی پاپ هم این رمان و هم رمان های دیگر را دنبال کنند .
از اونجایی که این پست قرار پست ثابت وب مون بشه من اخبار جدید این رمان را همین جا به روز می کنم
برای مشاهده کامل رمان اینجا کلیک کنید
برای مشاهده فصل ۱ اینجا کلیک کنید
دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت های pdf apk و دانلود رایگان کتاب های ایرانی و خارجی و دانلود رایگان با لینک مستقیم
دانلود رمان های جدید و باحال ایرانی و خارجی و دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت های عالی و خوب
قشنگ ترین و باحال ترین و جدید ترین و زیبا ترین و جالب ترین رمان های خارجی و ایرانی و دانلود رمان همسر کوچک من
دانلود رمان همسر کوچک من با فرمت های مختلف و دانلود رایگان رمان جدید همسر کوچک من با لینک مستقیم
بهترین و جدید ترینو زیبا ترین رما
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه یه خبر میخواستم بدم که تقریبا برای من و ترمه جون ( نویسنده رمان عشق نهفته ) مهمهمن و ترمه جان تصمیم گرفتیم یه رمان ماکانی رو باهم شروع به نوشتش کنیم و این رمان ماکانی اصلا عاشقانه نیست و هیچ ربطی به خواننده بودن رهامیر نداره پیشنهاد میدم بخونید و مطمئنم لذت میبرین این رمان اسمش ( افسار زندگی) هستش که با مشارکت مشاور وبلاگمون خانم رضوان نعیمی و به ما کمک میکنه !!ممنون میشم اگه طرفدارای رمان من و رمان عشق نهفته ب
سحر شده،خواب به چشمم نمی اید.کتابها دور و برم پخش شده اما من چهار ساعت سرم در یک کانال اجتماعی بوده و یک رمان دنباله دار را بی هدف صفحه زده ام.دوران دبیرستان را سالهاست که پشت سر گذاشته ام.سالهاست که من بزرگ شده ام اما هنوز گرفتار رمان و داستان و زندگی نامه ها هستم.سرم که در کتابی فرو می رود .بلند شدنم سخت است.نه بی نظمی هال حالم را به هم می زند و نه اشپزخانه نامرتب.من چهار ساعت به همین نقطه میخکوب شده ام و کتاب خوانده ام.پیش ترها حال مادر را با کت
یعنی کاوه چکار کرده بود؟ چرا همچین بلایی سرش اورده بودن؟! کاوه هر چقدرم در حقم برادری نکرد. اما باز سایه و تکیه گاهی بود که دلم حداقل به بودنش خوش بود. به اینکه اگر روزی، جایی گرفتار شدم لااقل برادرم هست. بلاخره که دستم را میگیرد. درسته کاوه برای ستایش پدری نکرد اما ستایش دلش به بودن پدرش خوش بود. اما کاوه بد کرد. نه به خانوادش ! بلکه به خودش، به زندگیش، به ایندش. چرا بعضی از ادمها با اینکه میدونن راه زندگیشون رو اشتباهی رفتن باز به اون راه ادام
این غزل در تاریخ 31/4/1377 و در زمان دانشجویی آقای حسن سعیدی خادم خالدی ، در گوهر دشت کرج سروده شده و در رومه ی رایزن جوان کرج منتشر شده است .
چشمم نشسته در خون ای ماهرو کجایی صیدی اسیر بندم ، به دیدنم نیایی ؟
از خون شراب سازم گر عزم مِی نمایی جانم فدات سازم در خانه ام گر آیی
چشمم به در سیه شد ، شاید ز در درآیی حالی ز ما بپرسی ، مهری به ما نمایی
عمری در انتظارت ، سر کرده ام که شاید با تو به سر نمایم ، ایام بینوایی
خوار و زبون ز عشقت ، گردیده ام
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
دوست نادیده ای در این صفحه برای بنده نظر گذاشته بود که درمورد مجموعه داستان "تخران" هم چیزی بنویسم.
ضمن تشکر از لطف آن عزیز باید بگویم از انتشار تخران الآن بیش از 6 سال میگذرد و اگرچه هنوز قرص و محکم از آن مجموعه داستان دفاع میکنم اما به نظرم آنچه باید درموردش گفته میشد گفته شده و هر کس مایل باشد میتواند نقد و نظرها را با یک جستجوی ساده بیابد.
حالا بیشتر دوست دارم خبر بدهم که انشاالله در کمتر از یک ماه دیگر قرار
من هم مثل خیلی از شماها کتاب خوندن رو با داستانها و قصهها شروع کردم. بعد آروم آروم کشیده شدم سمت رمانهای ایرانی و خارجی. دوران نوجوانی بیشتر به رمانها و داستانهای فانتزی و علمی تخیلی علاقه داشتم. بعدها گوش به زنگ بودم ببینم کی چه کتابی میخونه تا من هم اون رو بخونم. توی دانشگاه بیشتر از هرچیزی کتاب شعر و رمان میخوندم. تا اینکه یه روز به نظرم رسید چه کار بیهودهای! چرا به جای این همه داستان ماجرایی، نباید بشینم و یک کتاب علمیتر بخون
پیرمرد و دریای ارنست همینگوی در نگاه اول یک رمان ساده است و داستان سادهای دارد. به قدری ساده که وقتی کتاب را برای اولین بار تمام کردم، چند دقیقهای ذهنم به این پرسش مشغول بود که چرا باید پیرمرد و دریا جایزۀ ادبی نوبل بگیرد؟ چه چیزی در کلمات پیرمرد و دریا جریان دارد که آن را در مقایسه با دیگر رمانهای همعصرش ممتاز میکند؟ چرا این رمان از دیگر رمانهای همینگوی باید محبوبتر و معروفتر شود؟
حال که زادروز ارنست همینگوی است و نوشتن از او ب
تعداد صفحات : ۲۷۷
خلاصه ای از داستان رمان:داستان روایتگر زندگی (محسن)، پسری است که به دلایلی از شهر خود دور شده و در شرکتی مشغول به کار است. زندگی محسن در تنهایی و انزوا خلاصه میشود تا اینکه متوجه رازهای پی در پی همین زندگی ساده و به ظاهر آرام میشود.رمان سنتر
دانلود رمان عاشقانه همخونه از مریم ریاحی
دانلود رمان عاشقانه همخونه از مریم ریاحی
در
این مطلب از سایت کافی نت ونوس ، رمان عاشقانه دیگری را برای دانلود شما
دوستان قرار داده ایم . رمان همخونه یکی از رمان های زیبای عاشقانه نوشته
خانم مریم ریاحی است
نام کتاب : همخونه
نویسنده : مریم ریاحی
تعداد صفحات : ۲۲۹ صفحه
زبان کتاب : فارسی
موضوع : رمان عاشقانه
نوع فایل : PDF
داستان کوتاه چیست؟ داستان کوتاه حجم خیلی کمی نسبت به رمان دارد در داستان کوتاه نویسنده نباید به حاشیه پردازی کند. داستان کوتاه شامل داستانک داستان بلند و داستان نیمه بلند است. بحث ما، داستان کوتاه است. داستان کوتاه معمولاً بین ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷ و ۸ صفحه است. داستان کوتاه ممکن است هزار کلمه دو هزار کلمه یا پنج هزار کلمه داشته باشد. داستان کوتاه تنها یک شخصیت قهرمان دارد. یک شخصیت در تمامی حوادث حضور دارد. زندگی یک فرد یا نهایتا سه شخصیت
آخرای اردیبهشت قصد داشتم از بخشندگی بنویسم. اما نه.
خوب شد ننوشتم.
چون شب قدر بود که فهمیدم اون مفهومی که من از بخشندگی خوشایند توی ذهنم دارم، خیلی هم خوشایند نیست.
و البته عید فطر بود که با خوندن بخش های ابتدایی رمان "دختری در قطار" مطمئن شدم که بخشندگیِ مدنظرم خیلی جالب نیست.
حالا ارتباط محتوای اون رمان با بخشندگی در چیه، توضیحش آسون نیست. خیلی جزئیه!
ولی بالاخره یه روزی می نویسمش!
این روزا لابلای کارای فرهنگیان و نیم نگاهی که به پایان نام
رمان نویسان، خود محصول دوره و زمانه و جامعهای هستند که در آن زندگی میکنند.» این گفته روشن میکند که با تغییرات جامعه، رمان نیز تغییر میکند و شکل تازهای به خود میگیرد.
کارلوس فوئنتس در آغاز مقالهی سروانتس و نقد خواندن میگوید:
اگر از من بپرسند عصر جدید از چه زمانی آغاز شد، میگویم از آن زمانی که دن کیشوت لامانچا در سال 1605 میلادی دهکدهی خود را ترک گفت، به میان دنیا رفت و کشف کرد که دنیا به آنچه او دربارهاش خوانده، شباهتی ندارد.
ب
دانلود رمان عاشقانه حباب رنگی pdf + رایگان
دانلود رمان عاشقانه حباب رنگی
دانلود رمان: حباب رنگی
نوشته: الف_صاد
ژانر: #عاشقانه#اجتماعی
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف 255
برای دانلود رایگان روی لینک زیر کلیک کنید
http://venusnet.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ad%d8%a8%d8%a7%d8%a8-%d8%b1%d9%86%da%af%db%8c/
دانلود رایگان نمونه سوالات راهنمایی و رانندگی 98 pdf, مهم ترین و پر تکرار ترین
تعداد صفحات : 620
خلاصه رمان :
داستان درباره دختری به اسم هلنا هستش که بعد از تحویل مادرش به اسایشگاه پسر صاحب خونه از خونش ی میکنه و با گفتن خبر ی به صاحب خونه , صاحب خونه اونو میندازه بیرون و تا اینکه با اشنا شدن با یک خانم….
رمان سنتر
تعداد صفحات : 304
خلاصه رمان :
داستان در مورد زندگی شمیمه.دختری که پدر و مادرش واز دست داده و اش زندگی میکنه. سختی های زندگی از یه طرف و سخت گیری های خاله اش هم از یه طرف دیگه باعث میشه که شمیم از اون خونه فراری بشه.ولی دست تقدیر سرنوشت دیگه ای روبراش رقم زده.زندگی میخواد روی خوبش و بهش نشون بده. روزگار اون و سر راه خانوم بزرگ قرار میده کسی که خونه اش قراره برای شمیم تبدیل به یه کلبه امن بشه و سرنوشتش طور دیگه ای رقم بخوره
پایان
تعداد صفحات : 468
خلاصه رمان :
دختری به اسمِ الناز از خانواده ای معمولی با دغدغه هایِ یک زندگیه عادیدختر شیطون …سرِ یک دنده بودن، در یک بازیه کودکانه راهی رو انتخاب
میکنه که توش علامت سوال زیاد هست….
رمان سنتر
با خودم عهد کرده بودم که برای هر کتابی که میخوانم مفصل بنویسم تا این طوری مجبور باشم دقیقتر بخوانم. این مطلب نشانی از عهدشکنیست. شاید پاری اوقات مجبور به این کار شوم. و اما بعد؛
پاییز؛ نوشتهٔ الی اسمیث
اولین رمان جدی بعد از برگزیت که از اولین مجموعه از چهارگانهٔ فصلهای سال این نویسنده است (به گمانم دو فصل دیگر هم منتشر شدهاند). رمان شاعرانه با جریان سیال خیال است. گاهی کلمات طنین دارند و آهنگین هستند (چیزی مانند سجع). یکی از نکات جالب د
تعداد صفحات : 828
خلاصه رمان :
اگر تمایل به خوندن این رمان دارید،جلد اول رو از همین سایت می تونید دانلود کنید وبخونید با همین اسم "پاورقی زندگی" جلد اول رو حتما بخونید چون نصف داستان توی جلد اول اتفاق می افته .در جلد اول خوندید که پسری در اثر تصادف بینایی خود را از دست می دهد بعد از گذشت دو سال خانواده اش تصمیم می گیرند برای او همسری انتخاب کنند.
داستان به سمتی کشیده می شود که دختری به اسم مریم سر راه او قرار می گیرد و باقی ماجرا.
در جل
تعداد صفحات : ۳۳۴
خلاصه ای از داستان رمان:
بوفالو، نیویورک: آبشارهای رعدآسا، تیم های ورزشی بزرگ و… لرد خونآشام خائنی که به آرامی عقلش را ازدست می دهد.راجموند گرگر یک خونآشام و ارباب بی چون و چرای نیویورک سیتی است. او مطیع هیچکس به جز ارباب خود نیست. کریستوف، لرد خونآشام تمام شمال شرقی آمریکا است و پایگاهش در بوفالو و نیویورک سیتی است. او خونآشامی پیر است… خیلی پیر. فهمیدنش آسان است چون به آرامی درحال از دست د
نام کتاب: کلت طلایی
نویسنده: SILVERSEA HORSE
ژانر: پلیسی، عاشقانه
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 271
خلاصهی داستان:
داستان در مورد دختری به اسم یگانه است که به اجبار، به راه خلاف کشیده شده و به یک قاتل تبدیل میشه و حالا میخواد انتقام بگیره و…
فرمت قابل دانلود: پی دی اف و اندروید
دانلود رمان کلت طلایی با فرمت پی دی اف
دانلود رمان کلت طلایی با فرمت اندروید
توضیحات:
۱- کاربر عزیز، برای دانلود کافی است بر روی لینک هر فرمت کلیک نمایید.
۲- برای باز کردن
دستش را روی دهانم گذاشت و گفت: -تورو خدا دیگه نگو. من مقصرم. میدونم. اعتراف کردم. حالام حاضرم هرجوربخوای تنبیه بشم تا جبران بشه. از پشت پرده اشک به چشمانش خیره شدم و بعد خندیدم و گفتم: -تنبیه؟؟؟ هر چی که بگم؟ -آره. قسم میخورم قبول کنم. -تنبیهت اینه که از حالا تا دنیا آمدن بچه دیگه حق نداری تنها سفر بری. - ای به چشم. اصلا هر جا خواستم برم اول ازت اجازه میگیرم .خوبه قربونت برم؟؟؟ -حالاشد پایان امیدوارم از خواندن این رمان لذت برده باشید.مو
دانلود کتاب رمان دختر خراب,دانلود رمان
عاشقانه,دانلود رایگانرمان دختر خراب,دانلود رمان دختر خراب بدون
سانسور,دانلود رمان دختر خراب,دانلود رمان ایرانی
خلاصه ای از رمان دختر خراب
نمیدونم باید چی بگم و از کجا شروع کنم اما بهترین کلمه برای شروع بدبختی و بدشانسیه
دو تا بچه بودیم و البته تنی هم نبودیم من و برادرم کیوان…….پدرم عرق خور و معتاد و ……هر اشغالی
که نباید باشه بود و مادر هم از اون بد تر یه زنیکه خیانت کار تمام عیار که وقتی بابام
دارم به این فکر میکنم چقدر کار خوبی کردم که به حرف خواهرم گوش دادم و کتاب ملت عشق رو خوندم. گاهی اوقات خیلی با الا همزاد پنداری میکنم. چقدر شبیه این زن بودم! و چقدر نصیحت ها و حرفهای شمس به من تلنگر زدند. چه خوب که بعضی از نویسنده ها همچین رمان های اموزنده و تکان دهنده ای مینویسند. یک جوری که فکر میکنی این رمان فقط برای اینکه تو متحول بشی نوشته شده! گاهی اوقات بعضی از قانون های شمس چنان منو تو فکر فرو میبرد که واقعا زمان رو فراموش میکردم. وقتی دا
نشسته بود توی تخت آبی و مطابق معمول خودزنی میکرد .شصت سال از عمرش میگذشت و هنوز موهای جوگندمیش نریخته بود.پرستار جوان آمد و روی تخت نشست. به پیرمرد باباحاجی میگفتند درست قبل از اینکه دیوانه شود توی بازار حجره داشت .آجیل و خشکبار میفروخت به خاطر وضع مزاجش هیچوقت ازدواج نکرده بود .
میگفتند دعایست و هیچکس حاضر نبود دخترش را عروس او کند .میگفتند هر چند صباحی یک بار سیمهایش قاطی میکند .اما باباحاجی مهربان بود با یک قلب بزرگ. پرنده ها و گربه ها دم حج
در کشوری که انسان نه تنها ارزش نداره که برای حفظ سلامت و جونش تلاش بشه، که حتی سالم یا بیمار، احترام هم نداره، آرزو و دعام اینه که یا به گنج بزرگی برسیم و پول از چشم و دماغمون بزنه بیرون، یا اولین بیماریمون سخت ترین و آخرینش باشه و هیچوقت جون دوستی و ترس از مرگ مارو مجبور نکنه خفتِ زیردست دکتر و پرستار و پرسنل بیمارستان های دولتی ایران بودنو تحمل کنیم.
هرمان هسه آلمانی را بسیار پسندیدم .عجیب و غریب انگار شخص خود من است! انقدر انگار شخص خود من است که احساس می کنم دندانهای پیشین فک پائینش هم مثل مال من به جرمگیری احتیاج دارد!
هیجان انگیز ترین چیزی که دمیان دارد می گوید این است که در تو کسی هست که از همه چیز تو خبر دارد و ریز و درشت خطاهایی که از تو سر می زند از اراده او نشات می گیرد و او سعیش را می کند که تو را به شکل منحصر به خود شخص خود تو به راهی ببرد که دلش می خواهد. به راهی که نهایتا کل زندگی ت
تربیت فرزند یکی از مسائلی است که پدر و مادرها بسیار به آن حساس هستند. همه ما دوست داریم فرزندی با شخصیت و با تربیت داشته باشید. فرزندی که در تمامی جمعها مایه سربلندی ما باشد. اما همیشه موضوع به این سادگی نیست و داشتن فرزندی با این ویژگیهای اخلاقی و رفتاری، نیازمند صرف وقت، هزینه و انرژی است. این مسئله برای کودکانی که پدر و مادر انها هر دو مشغول کار بوده و ساعات زیادی از روز را تحت نظر پرستار کودک قرار دارند، حساستر و مهمتر نیز خوا
* بـیمار مذکور در پست قبلی شکر خدا بهتره . هنوز تو بخش مراقبتهای ویژه به ونتیلاتور وصله ولی هوشیاریش خوبه .البته به خوبی میدونم بیماری که هوشیاره چقدر مبارزه میکنه برای پس زدن اون دستگاه کمک تنفسی لعنتی و این خودش بزرگترین شکنجه ست .
**دیشب با یکی از همکارا پشت استیشن پرستاری نشسته بودم و من مشغول نوشتن دستورات تلفنی بودم که یکی از همراه ها اومد و خطاب به یکی از ما گفت " خوشگل خانم یه سئوالی داشتم " من بدون اینکه سرم رو بلند کنم گفتم " بفرما عزی
هر شخصی ممکن است در مواقعی در انجام وظایف خود دچار اشتباه و خطا شود. از قدیم گفتهاند انسان جایز الخطا است و نمیتوان انتظار داشت همه کارها بدون کوچکترین نقصی انجام شود. اما بعضی خطاها و اشتباهات، بخصوص در کارهای حساس مثل پرستاری از سالمندان و بیماران، میتواند منجر به ایجاد لطمات و آسیبهای جبران ناپذیر شود. بنابراین بسیار مهم است که نسبت به آنها حساسیت کافی به خرج داده و در صورت رخ دادن آنها عکس العمل مناسب داشته باشید. در این
پرستاری شغلی پر از چالش است. این موضوع بخصوص در پرستاری از سالمندان دارای حساسیتهای ویژهتری است. در نتیجه یک پرستار سالمند خوب باید دارای مشخصهها و ویژگیهایی باشد که او را برای تصدی این شغل به نحو احسن مناسب سازد. در این مقاله وبسایت خدمات پرستاری سپید گستر، میخواهیم چند ویژگی مهم که یک پرستار سالمند خوب باید از آن برخوردار باشد را بررسی کنیم.
ویژگی یک پرستار سالمند
توانایی جسمی مناسب
سالمندان به طور معمول دارای مشکلا
بالاخره کتاب صد سال تنهایی رو تموم کردم . با
اینکه چند فصل اول زیاد جذاب نبود چون بیشتر درگیر یادگیری اسامی شدم ولی به مرور
داستان جذاب شد . خب همونجور پشت جلد نوشته شده سرگذشت 6 نسل از خانواده بوئندیا
هست که محکوم به تنهایی هستن و جالبی داستان اینجا بود که سرگذشت اجداد برای نوه
ها هم تکرار میشد . تو این رمان علاوه بر مسائل روزمره خانواده بوئندیا به مسائل
ی نیز پرداخته شده و نبرد بین حزب آزادیخواه و حزب محافظه کار و همچنین مبارزه
کارگرا
تا حدی دشوار مینماید در مورد نویسندهای که مناو»یش مرا به رمانخوانی ترغیب کرد، و سیاهٔ صدتایی رمان فارسیاش مرا به جهان کلاسیک رمان غربی آشنا کرد، و نشتنشا» و سرلوحهها»یش مرا علاقهمند به مقالات فارسی کرد، تند و تیز نوشت. اگر بخواهم در مورد ر ه ش» صادقانه و خلاصه بگویم همین کافی است که تمام غلطهای سادهٔ داستاننویسی را به سادگی میشود در این رمان پیدا کرد. مثلاً چه؟ زنی که شبیه مردها حرف میزند (احتمالاً موی فرفری دارد،
بالاخره امتحانای ترم چهارمم از یازدهمه تموم شده بالاخره یه تابستون دیگه اومد و این تابستونم اول آخر تکرار ناپذیر میشه برا خودش با همه ی خوبی ها و بدیاش از بیستم دوره ی خودکاویم شروع میشه و سرم یکم گرم میشه طبق معمول از بیکاری خسته شدم و اطرافیانم متعجب مامان امروز میگف دختر تو کلا یه هفته تایم استراحت داری ولی همونم نمیتونی تحمل کنی راس میگه روز مرگی اذیتم میکنه اونم نه یکم خیلی خیلی زیاد دلم تنوع میخواد دلم تجربه های جدید میخواد و چال
دلم می خواهد آرام صدایت کنم:
" ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ ـﺎ ﺷـﺎﻫـِﺪَ ُـﻞِّ ﻧـَﺠْـﻮﻯ "
و بگویم تو خود آرامشی خدای مهربانم.
_______________________________________
خدای خوبی ها،سلام!
این روزها بیشتر از گذشته دلتنگت شده ام و برای حرف زدن با تو،مشتاق تر!
دلم از تلاش های بیهوده و نرسیدن ها خسته شده،دلم یک امید می خواهد، یک حال خوب.
یک نشانه بده تا با سر این راه را ادامه دهم،مثلا حتی به افزایش ۱۰۰تایی تراز آزمونم هم، راضیم.
نشانم بده تلاش هايم بیهوده نیست، به من ب
تعداد صفحات : 1000
خلاصه رمان :
یک داستان عاشقانه است با تم ورزشی …ماجرای یه آدم که که مثه بقیه آدم ها دنبال آرزوهاشه …اما اینبار مشکلاتی سر راهش قرار گرفته که به خواست تنها ربطی نداره … اینبار بحثه بودنه … بحث اثبات کردن … باید بگه “هســــــــــتم” تا بقیه هم بشنون و بدونن…پایان خوش
“راوی اول شخص و دختر هست”
رمان سنتر
چطوریه که دلت برام تنگ نمی شه؟! نمی بینی منو.؟! نمی خوای؟!! نمی شناسی.؟! این همه برف اومد. بارون اومد. . یه بار صدام نکردی ببینیم، اِسمِمونو بلدی هنوز یا نه؟. اصلاً یادت رفته.! اونقدر که جا نبود منم بمونم گوشه دلت!.
چهار شب پیش به پرستار گفتم: دستامو نبنده به تخت!. قول دادم، پیشونیمو دیگه با پیچ گوشتی زخم نکنم!!! که مورچه ها بریزن بیرون!. پرستار پیره مثل همه پیرا مهربونه. قبول کرد.
اومدم نشستم تو محوطه، با عکس تو!.
آتیش و صدای دور یه جغدِ بدبخت ک
صفحۀ ۳۳۹ بودم، ۱۱ صفحه بیشتر نمونده بود کتاب تموم بشه که وسطهای صفحه از حس طعم یه رمان خوب ایرانی مطمئن شدم. سبک و روایت و راوی و شخصیتپردازی و زمکان و بیان و کلی اصلاحات ادبی دیگه رو میتونم پشتسرهم زنجیر کنم و برای هرکدوم یه صفت بذارم؛ اما بهجای همهچی میگم اگه دنبال یه رمان خوب ایرانی هستید سمفونی مردگان نوشتۀ عباس معروفی رو بخونید.تیرگیهای داستان چندبرابر روشنیهاشه و نویسنده هیچ رحمی به شخصیتهای بینواش نکرده، هیچ رحم
با سلام خدمت همکاران پرستار و تمامی دوستان که اخبار نظام پرستاری رو دنبال میکنند . از امروز سایت نظام پرستاری در گوگل راه اندازی و اخبار و اطلاعات درخصوص هیئت مدیره و برنامه های پرستاری جهت پیشبرد حرفه پرستاری به اشتراک گذاشته خواهد شد. لازم به ذکر میباشد سازمان نظام پرستاری امیدیه بجز آدرس فوق هیچ سایت دیگری نداشته و منابع معتبر فقط از این سایت که از امروز فعالیت خودرا به طور رسمی شروع کرده است معتبر و قابل اعتماد میباشد.
تعداد صفحات : 775
خلاصه رمان :
گاهی قسم می خوری به خاطر مردمت از جون مایه بزاری و گاهی توسط همین مردم قضاوت می شی ،قضاوتی که درد داره و کمر خم می کنه از مردانی که داغ های زیادی تو سینه دارن به خاطر همین قسم ،قسمی که زندگی رو زیر و رو خواهد کرد و بی رحمانه به اخرین داشته هات چنگ خواهد زد
این قصه، قصه دو مرده که زندگیشون گره خورده به گروهی که خلاف هاشون رگ غیرت مردان شهر و شادابی جوونه های سرزمین رو هدف گرفته
دومرد با دودیدگاه متفاوت که
بتلفیلد ۵ یک بازی ویدئویی در سبک تیراندازی اول شخص است که توسط استودیوی دایس وابسته به الکترونیک آرتز ساخته و توسط الکترونیک آرتس در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸ برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۴، مایکروسافت ویندوز و اکسباکس وان منتشر شد.رمان سنتر
بنام خداباعرض سلام و خسته نباشید خدمت همکاران محترم من بعنوان یک پرستار و منتخب خانواده پرستاری همکاری خودم را در تدوین مقررات برای تأمین حقوق حرفهای پرستاری ، حفظ و ارتقاء شئون اجتماعی پرستاران در همه زمینه ها اعلام مینماینم و طبق صلاحدید گروه منتخب نظام پرستاری محترم آمادگی خدمت و همکاری در همه عرصه های مختلف میباشم . امیدوارم بتونم با همکاری شما عزیزان عضو مفیدی برای هیئت و جامعه پرستاری باشم .
فقط دلم میخواد این چند روز یه نفر اسم این نویسنده رو جلوم بیاره؛ الآن چند روزه درگیر ویرایش یه رمان ششصد صفحهای از ایشون هستم که ورژن امریکایی رمانهای کاربرهای نودوهشتیاست؛ یعنی همونقدر مزخرف.
حالا اینش به من ربطی نداره؛ ولی کتاب مزبور استراحت، آرامش و سه تا دیدار دوستانه رو از بنده گرفته.
قبلا گفته بودم سرعت ویرایشم پایینه، خدا رو شکر خیلی خیلی بهتر شده؛ ولی برای این کار هنوز زمانم کمه، احتمالا امشب و فردا شب خواب ندارم.
این چند روز
تعداد صفحات : 21
خلاصه داستان :
دیروزش را فریاد زدم شاید یادش بیاید ، ولی رفت و دیروز و امروز و فردا را با هم از یاد برد
او به اغما رفت که شاید بازگردد ، من جایی میان عشق و باور معلق ماندم شاید بیاید و ببخشد دستهای تردیدم را
رمان سنتر
رمان دیزالو از آندرومدا
نام کتاب: دیزالو
نویسنده: آندرومدا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 566
خلاصهی داستان:
ماهورا زند گریمور مطرح سینما، قربانی یک سوءظن غلط ساختگی میشود…
سناریوی تلخ و ناجوانمردانهای که الوند رستگار، استار سینما برایش چیده…
توضیحات:
۱- کاربر عزیز، برای دانلود کافی است بر روی لینک هر فرمت کلیک نمایید.
۲- برای باز کردن فرمت پیدیاف از برنامهی ادوب ریدر استفاده نمایید.
۳- فایلهای رمان
از تاکسی پیاده میشوم و هنسفری میگذارم تا آهنگ گوش کنم. طبق معمول مردم و نگاههای آزار دهندهیشان. بالاخره کِی یاد میگیرند که آدمها میتوانند متفاوت باشند و قرار نیست که همه مثل هم لباس بپوشند؟! آه! در مسیر همیشگی دانشگاه قدم میزنم. رانندهی ماشین شاسیبلند شیشه را میدهد پایین و همزمان به سمت در خم میشود و من را نگاه میکند. نگاهم را از او میگیرم و به آهنگم گوش میکنم. حتی اگر حرفی هم زده باشد نمیشنوم. آه! یادم رفته بود که چه ق
درسته که اولای مهرو داشتیم اسباب کشی میکردیمو بعدشم تقریبا تا آخرای مهر دانشجو بودم،ولی حس میکنم از اونوقت تا الآنمو یکم به بطالت گذروندم!
تا تقریبا آذر ماه شک داشتم که میخوام دوباره کنکور بدم یا نه و این شک تقریبا داشت منو دیوانه میکرد!
تا بالاخره تصمیممو گرفتمو خواستم که دانشجو بشم.
جالبه اوایلش مصمم بودم که میخوام کنکور بدمو برای همینم خودداری شدیدی میکردم از خوندن کتابای جدید.
اصلا کتابامو گذاشته بودم توی کارتون و کمد که چشمم بهشون نیف
پرستار=nurse خلبان=pilot کشاورز=farmer تاجر=businessperson مربی=coach سرآشپز=chef معلم=teacher راننده تاکسی=taxi driver کارگر ساختمانی=construction worker پرستار=nurse کارمند=staffer=office worker بازیگر مرد=actor بازیگر زن=actress مهماندار هواپیما=flight attendant پلیس=policeman منشی=secretary وکیل دادگستری=lawyer شاگرد=pupil دانش آموز=student نویسنده=write برنامه نویس=programmer کشیش=priest نویسنده=writer
آموزش ربان انگلیسی
نام کتاب: دیزالو
نویسنده: آندرومدا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات: 566
خلاصهی داستان:
ماهورا زند گریمور مطرح سینما، قربانی یک سوءظن غلط ساختگی میشود…
سناریوی تلخ و ناجوانمردانهای که الوند رستگار، استار سینما برایش چیده…
فرمت قابل دانلود رمان: پی دی اف و اندروید
دانلود رمان دیزالو با فرمت پی دی اف
دانلود رمان دیزالو با فرمت اندروید
توضیحات:
۱- کاربر عزیز، برای دانلود کافی است بر روی لینک هر فرمت کلیک نمایید.
پرستاری از یک کودک معلول با پرستاری از سایر کودکان متفاوت است. این کودکان ویژگیهایی دارند که مراقبت و نگهداری از آنها را پیچیدهتر و به طور معمول سختتر میکند. نوع تغذیه، روش خوردن و خوابیدن، بهداشت، سرگرمی و سایر موارد در این کودکان تفاوتهایی اساسی با سایر کودکان دارد. بنابراین باید در انتخاب پرستار کودک نیز برای آنها، دقت و حساسیت بیشتری داشت.در این نوشته وبسایت خدمات پرستاری سپید گستر میخواهیم نکات مهمی را در این ز
خلاصه رمان معلول:
سارا دبیر درس الهیات و فلسفه در یکی از دبیرستان های مذهبی واتیکان است او ۳ سال است که وارد این حرفه شده و کلاس هایش به شدت جذاب و پر مخاطب است تا اینکه در اواسط سال تحصیلی شاگردی جدید به جمع دانش آموزان او می پیوندد شاگردی با نام مارگاریتا ، او فلج است و حتی نمی تواند صحبت کند خانواده ی او می گویند او در ۱۰ سالگی زمانی که در اتاقش تنها بود خود را از ساختمان پایین انداخته و به این روز افتاده است ، مارگاریتا با اینکه فلج است اما
سلام دوستان عزیز!قسمت اول رمان "عشق ابدی ولیعهد"
درضمن بگم من زیر15سال دارم و این رمان رو در حد سنم مینویسم.
پ.ن:بخاطر کیفیت بعضی از تصاویر پوزش میخوام چون تو نت پیدا نکردم مجبور شدم اسکرین بگیرم
در گذشته ی دور
امپراطوری بر سرزمین باگجه حکومت می کرد.پسر امپراطور 23سال سن داشت اما تا به حال
به کسی علاقمند نشده بود و هیچ وقت قصد ازدواج نکرده بود تا اینکه . . . .
ادامه مطلب
اول از هیپنوتیزمم بگم! در یک کلام او مای گاد :)) استاد پرسید داوطلب داریم و من هیجان زده و دست ها گره در هم انگار نه انگار بیست و سه سالمه و سنگین باش یکم، گفتم من من من و با مظلوم نمایی و من فوبی گربه دارم خودمو به سمت صندلی مورد نظر پرتاب کردم! یک دقیقه بعد چشامو بسته بودم و به عقب پرت میشدم که دو نفری که مسئول بودن من رو بگیرن بهت زده نشوندنم روی صندلی. کمی شيطنت و مقاومت میکردم، اعداد رو نمیتونست از ذهنم پاک کنه و من کاملا آگاه بودم به شيطنت و لج
تو رفتی رد پایت در دلم ماندشكوه خنده هایت در دلم مانددلم را با سحر خوش كرده بودمغروب ماجرایت در دلم ماندشریك درد هايم بودی اماغم بی انتهایت در دلم ماندهزارویك شبم چون باد بگذشتطنین غصه هایت در دلم ماندعلا رغم سكوت ساده منسفر كردی صدایت در دلم ماندوحالا مثل یك رویای برفیتو رفتی رد پایت در دلم ماند
.چباسمه تعالی
امور اجتماعی
آثار طلاق
غزل۴
آثار طلاق بس زیان آور و بی مرز و حد است
چونکه جانکاه بود، دغدغه اش تا ابد است
گر شود حاصل تزویج تو را نور بصر
نتوان کرد فراموش، چو آن کالبد است
پاره ی تن شود از یاد نمی گردد محو
پدر و مادر فرزند، گل سر سبد است
او نیازش به پدر باشد و هم مادر خود
تا شود عاقل و بالغ، نتوان گفت بد است
گر شوی صاحب فرزند ز دیگر همسر
سخت باشد که پذیرد ورا ، تا حسد است
گر کنی ترک تو تزویج و پرستار شوی
نیست آرامش و تسکین، که آن نیز
دیدید یه وقتایی با خوردن اتفاقی بادام تلخ چه حالی به آدم دست میده؟ میخوای یه چیزی بخوری که زودتر اون طعم از بین بره، اما جرئتش رو نداری که دوباره بادام برداری؛ برای من قضیۀ قهوهی سرد آقای نویسنده همینطور بود. الآن نه میتونم برم سراغ یه رمان ایرانی، نه میتونم این طعم تلخ رو تحمل کنم.
دربارۀ داستان بگم؛ رمانتیک لوس، جنایی آبکی، روایت متوسط، شخصیتپردازی افتضاح و معمای بیمزهای که آخرش طرح شده بود؛ حتی غلط رایج هم داشت: همزاد پن
گوشهی اتاق انتظار نشسته و منتظرم تا خانمِ مسئول اسمم را صدا بزند.
دوباره همان پسرک ۴،۵ ساله، که موقع ورود به گوشهی راهرو فرار کرده و گریه میکرد، در حالی که پدرش دستش را به زور میکشد از درِ بخش اتفاقات با گریه داخل میآید، همزمان مادر و خواهر ۳،۴ سالهاش هم از درِ دیگر وارد میشوند.
پسرک در حالی که بخش را روی سرش گذاشته و فریاد میکشد "نمیخوام، نمیخوام،من اصلا آزمایش ندارم" و عدهای را به خنده انداخته به سمت آزمایشگاه میرو
بالاخره
بعد مدتها ، هفته پیش کتاب کوری رو تموم کردم و میخوام برداشتم از این رمان رو با
شما دوستان اشتراک بذارم .
اولین چیزی که تو این رمان جلب توجه میکنه این هستش که هیچ کدوم از شخصیت ها اسمی ندارن و فقط با عناوینی نظیر دکتر ، زن دکتر ، پسرک لوچ و . سر و کار داریم بر خلاف رمان صد سال تنهایی که پر از اسامی مختلف بود و باعث گیج شدن خواننده میشد تو این رمان با وجود اینکه عناوین زیاد هستن اما باعث گیج شدن خواننده نمیشه . همونجور که در مقدمه کتاب هم گف
عجب روز کثافتی بود امروز!
روز تمرین و نتیجه هم بود!
صبح امروز و حتی چند روزگذشته، اعصابم کلافه پرستار پسرم بود که برای متوقف کردن فرزندم از داد استفاده کرد چون وقتی با اون به خیابون رفت سرش تو گوشیش بود و بعدهم سر ساعت حضور بیتوجهی میکرد و بازی درمیآورد!
عصر هم که گفتم پسرم رو ببرم به جایی که فرزندم معمولا بهش خوش میگذشت بخصوص که ما چندین بار با تذکر و ارائه اطلاعات محیط روانی اونجا رو امن کرده بودیم.
قبل از حرکت به ما خبر دادن مادر و خواهر
خانم نعیمی به عنوان مشاور وب بنده هستش و افتخار مصاحبه با من رو داده امیدوارم لذت ببرید من به عنوان مشاور شما سوالاتی رو میخواستم بپرسم تا همه طرفدارا ازتون اطلاعات کافی داشته باشند وبتونند به راحتی به سایت شما اطمینان کنند !بله حتما در خدمتماول از همه لطفا خودتونو معرفی کنیدخب من رایا هستم 14 سالمه متولد 84 ماکانی ام علاقه خاصی به موسیقی هنر های نمایشی و کتاب دارم و خودمم دیگه معلومه در حد توان دست به قلم دارم و اهل تهرانمآیا رمان دیگه ای غ
زینت خانه ی مهتاب بدنیا امد
عقیله، عارفه، عالمه، عابده، فهیمه، کامله و. اینها لقبهای بانویی است که در روزی چشم جهان به تولدش روشن شد. پدرش حضرت امیرالمومنین (ع) بود و مادرش هم حضرت فاطمه زهرا (س). به هر دو خیلی شبیه بود، از هر لحاظ وقتی به دنیا آمد، رسول خدا در سفر بود، در بازگشت، به محض شنیدن خبر تولد دختر علی(ع)، خودش را به آنها رساند، در آغوش گرفت و بوسیدش و نامش را زینب گذاشت. یعنی "زینت پدر".عقیله به بانوی خردمند و دور اندیش می گفت
دزیره داستان یک زندگیست، زندگیای پر از فراز و نشیب با غمها و شادیهای نه ، عاشقانه ، مادرانه و . وطنپرستانه !
دزیره یک قصه یا افسانه نیست یک ملکه است ، ملکهی سوئد و نروژ که داستان زندگیش را هنرمندانه، لذتبخش و گیرا روایت میکند.
من در وسط تابستان همراه اوژنی قدم به روزهای پاییزی نهادم، زیر درختهای شاه بلوط نشستم، در بهار روی نیمکت چوبی سپید باغ یا از پشت پنجرهی اتاق به باغچهی پر از گلهای سرخ خیره شدم، همراه اوژنی از فرا
اصطلاحات زیادی وجود داره که تو شغل پرستاری استفاده می شه.چند تا از این لغات رو اینجا می نویسم شما هم بدونید خوبه و می تونید پیش فامیل و اقوام یه کم کلاس بذارید
نوار قلبECG ای کی جی
نوار مغزEEG ای ای جی
گلبول سفید خونWBC وایت بلاد سل(موقع گرفتن جواب آزمایش حداقل این مورد رو بدونید)
گلبول قرمز خونRBC رد بلاد سل(موقع گرفتن جواب آزمایش حداقل این مورد رو بدونید)
علائم حیاتیV/S وایتال ساین(شامل فشار خون
به پارک میرسم. امیدوارم که با گشت ارشاد برخورد نکنم. و همچنین امیدوارم که مثل دفعهی قبل مردهای مزاحم و م سر راهم قرار نگیرند. به همان نقطهی قبلی میروم. پارک نه خلوت است و نه شلوغ. وسایلم را میچینم. شالم را از پشت سرم رد میکنم تا به گردنم هوا برسد. از دستسازههايم عکس میگیرم. باد میوزد. آدمهای نیمکتهای اطرافم عوض میشوند. پارک کمی شلوغ میشود. 55 دقیقه با حجاب اجباری زیر آفتاب سر پا میایستم. بین کارم آب مینوشم. کارم که ت
4شنبه غروب رفتیم طالقانطالقان رو واسه استراحتش دوست دارم،چند هفته س قبل از طالقان رفتن كار اسكله و مصیبت های بنادر رو دارم و میرم طالقان فقط میخوام فراموشش كنم و بس.دوشب خوب خوابیدم و با پشه گزیدگی و خوردگی كنه برگشتم و تمام بدنم میخاره اما می ارزه.زمین رو هنوز درست نكردم و پول هم دستم نبوده اما ایشالله تا 2 هفته دیگه یه حركتهایی میزنم.5شنبه قربونی كشتیم واسه نفس و گوشتش رو قسمت كردیم،كله و سیرابی رو هم تمیز كردم اما دلم نبود خودمون بخوریم
زیر پست یه پیج با نویسنده ش بحثم شد
اسم پیج chera raha khonbas هست .
در آخر متهم شدم به توجیه خیانت ، و فمینیست بودن
خب اگه میدونستم ادامه رمان این پیج تهش منجر میشه ب اینکه نویسنده زن دوم بشه عمرا اگه میخوندم
خدایا هیچ وقت من را در چنین شرایط قرار نده
البته مطابق گفته های نویسنده مجبور به ازدواج دوم شده ولی باز دلبریش برای شوهرش و عشقش برام قابل هضم نبود کلا اعصابم خرد شد
آخرش بلاکش کردم
و اینکه ناراحتم تو جامعه ای زندگی می کنم که زن دو
اگر مقدمات لازم فراهم شود؛ سالمندان در خانه شخصی خود نیز میتوانند به راحتی زندگی کنند. شاید هیچکس دوست نداشته باشد درباره این مسئله صحبت کند؛ اما حقیقت نهفته درباره زندگی مشترک با پدر و مادر پیر در دوران میانسالی فرزندان، حکایت از پیچیدگیهای فراوان این رابطه دارد. حقیقت آن است که نمیتوان مطمئن بود در این شرایط همه چیز خوب پیش برود. البته نمونههای موفقی نیز وجود دارد؛ اما بهطور کلی مسئله تنها توان، انرژی و زمان مورد ن
خیلی وقت است که مستقیم حرف نزدهام و طفره رفتم و حرفهايم را پیچاندم دور خودم؛ طوری که گاهی خودم هم یادم میرود منظورم از گفتهها و نوشتههايم چه بوده؛ گاهی این حرفهای پیچدار گردنم را میگیرند و آنقدر فشار میدهند که دیگر نه میتوانم حرف بزنم و نه گوش دهم. حرفهايم دیگر مهم نیستند.
حمام کردن سالمندان یکی از وظایف معمول پرستار سالمند در منزل است. در واقع بهطور معمول سالمندانی نیازمند پرستار هستند که در انجام امور ساده و روزمره از جمله حمام کردن، ناتوان باشند. حمام کردن به عنوان یکی از مراقبتهای بهداشتی، موضوع بسیار پر اهمیتی است؛ و علاوه بر مسئله بهداشت، بر سلامت روحی و روانی فرد نیز به شدت موثر است. در این نوشته میخواهیم نکاتی را درباره روش حمام کردن سالمندان با شما در میان بگذاریم.
این کار را به ی
دور هم نشستیم و داریم از قدیم حرف میزنیم، از بچگیمون. میگم من بهشکل عجیبی برای بزرگ شدن عجله داشتم، برای مدرسه رفتن، برای هجدهسالگی به بعد و جالب اینه که الآن هم اصلاً دلم نمیخواد به گذشته برگردم و هنوز هم برای آینده یهکَمَکی شوقوذوق دارم؛ تنها دلتنگیام برای عزیزانی هستش که از دستشون دادم.
ناشناختهها بهخاطر ناشناخته بودنشون جذابن و بهنظرم همینه که من رو به آینده علاقهمند میکنه. خب مطمئناً زندگی من طوری نیست که هر
روزی که دوباره وبلاگم را راه انداختم برای انتخاب اسم مردد بودم. بین اسم قبلی وبلاگم و اسمهایی که همیشه برای وبلاگ دوست داشتم و از میان همه آبلوموف انتخاب شد که هیچوقت به آن فکر نکردهبودم.آن روزها رمان آبلوموف را میخواندم و در هر بخشش خودم را حس میکردم، پر بودم از حس همدردی با آبلوموف، حس نفرت از خودم، حس نیاز به تغییر، حس گم شدن. در نهایت به جای تغییر، رمان را کنار گذاشتم و با اسم آبلوموف نوشتم و نفرتم از آبلوموف درونم بیشتر شد. همین!هرب
رونمایی از ترجمه انگلیسی ۵ کتاب ایرانی در لندنپنج کتاب ایرانی که در سال جاری به زبان انگلیسی ترجمه شده است، همزمان با نمایشگاه کتاب لندن در انگلستان رونمایی میشود. ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۲ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات رونمایی از ترجمه انگلیسی 5 کتاب ایرانی در لندنافشین شحنهتبار، مدیر انتشارات شمع و مه، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، از برنامه این انتشارات برای حضور در نمایشگاه کتاب لندن خبر داد و
از کجا کتاب بخریم؟
این روزها بازار خرید کتاب داغ داغ است. خیلی از دانشجویان و دانشآموزان دنبال کتاب درسی و دانشگاهی هستند و برخی از آنها نیز علاقهمندان خرید کتاب دست دو که نسخه نو آنها در بازار نیست یا سالهاست چاپ نمیشود.
برخی نیز به دنبال خرید کتاب داستان یا رمان هستند تا بتوانند در این شبهای طولانی پاییزی وقت خود را صرف مطالعه و خواندن رمان یا همان کتاب داستان کنند.
در این میان خرید کتابهای الکترونیکی هم رو
1. دیدی یه وقتهایی انقدر درگیر یه اتفاق هستی که باقی زندگی میره تو حاشیه؟ مثلاً کارهایی که باید برای شرکت یا برگزاری یه جشن انجام بدی انقدر جنبههای مختلف زندگیات رو تحتالشعاع قرار داده که از روزمرگی درمیآی و ممکنه کنارش چند تا کار مهم هم درست انجام نشه یا فراموش بشه. دارم دربارۀ اون حس خلائی حرف میزنم که بعد از تموم شدن یه جشن یا مراسم تجربه میکنم؛ شاید همهچی خیلی هم خوب یا حتی دلپذیر پیش رفته باشهها؛ اما بعدش یه خب این هم گذ
به نام دوست
نمیدانم چرا اهالی فرهنگ و سایت های ادبی کتاب هایی برای مطالعه در ایام عید معرفی میکنند؟ از خودم تا حالا دو سه بار نظر خواسته اند و من هم چند کتابی معرفی کرده ام اما چیزی که برای خودم اثبات شده این است که میزان مطالعه م در ایام عید به شدت پایین می آید! یا مهمان داریم یا مهمانی هستیم یا باید در کنار اعضای خانواده حواسمان را بدهیم به برنامه های درپیتی تلویزیون!
حالا محض این که دلمان از عزاداری این روزهای تعطیل نابود کننده بیرون بیاید
نان سالهای جوانی حکایتی وحشی و حقیقی است طوری که آدم از مواجهه با این دیو درونی دیو شکم! یکه می خورد! خجالت می کشی از حرصی که تحمل چند صباحی گرسنگی به جان آدم می اندازد!
زن بیمار مرد. شوهرش آمد و تمام وسایلش را توی یک کیسه ریخت . بعد هراسان دنبال چیزی گشت و پرستار را فحش داد: ای بدکاره! کنسرو گوشتی که دیشب برای زنم خریده بودم کو؟ اگر زنم دیشب مرده باشد نمی توانسته کنسرو گوشت را خورده باشد! گوشت! من گوشت می خواهم!
کنسرو گوشت را زنش در حال احتضار خ
صورتهای خندان، خندههای بزرگ، خندههای بزرگِ مصنوعی، محبتهای الکی، صورتهای بزک کردهی ساختگی، بینیهای ساختگی، گونههای ساختگی، ابروهای ساختگی، لبهای ساختگی، عضلات ساختگی، زیباییهای ساختگی، سر تا پای ساختگی. زیباییهای پودری مصنوعی.
بدم نمیآمد مثل مهمانی باغ زعفرانیهی رمان شب یک شب دوی بهمن فُرسی یک بازی اعدام راه بیندازم تا کثافتی که پشت چهرهی بزک کرده و لبخندهای اغراق آمیزشان پنهان شده بود آشکار شود.
بدم نمیآمد آخ
پاورپوینت سوختگی و اقدامات پرستاریسوختگی
دانلود پاورپوینت با موضوع سوختگی و اقدامات پرستاری، در قالب PPT و در 39 اسلاید، قابل ویرایش. بخشی از متن پاورپوینت: کلیات سوختگی: سوختگی ضایعه ای است که در نتیجه تماس مستقیم با منابع حرارتی،شیمیایی،الکتریکی یا تابشی باعث آسیب بافت های بدن می شود ص
پاورپوینت سوختگی و اقدامات پرستاریسوختگی
دانلود پاورپوینت با موضوع سوختگی و اقدامات پرستاری، در قالب PPT و در 39 اسلاید، قابل ویرایش. بخشی از متن پاورپوینت: کلیات سوختگی: سوختگی ضایعه ای است که در نتیجه تماس مستقیم با منابع حرارتی،شیمیایی،الکتریکی یا تابشی باعث آسیب بافت های بدن می شود ص
وقتی کودک و نوجوان! بودم یک سری کتابهای داستانی بود که دنبال میکردم و حتما میخواندم. مخصوصا وقتی وارد دنیای یک سری کتابها میشدم،خیلی سخت میتوانستم از صمیمیت و گرمای آن کتابها بیرون بیایم. برای اینکه باز هم آن صمیمت و گرما را تجربه کنم باز هم میرفتم و ادامهی آن کتابها و سریهای بعدیشان را میخواندم. البته اگر بخواهم دقیقتر بگویم، نه فقط صمیمیت، بلکه تجربهی احساس تلاش برای به دست آوردن چیزی مهم و اثرگذار، اخلاق، ص
امان از این نخوابیدن های الکی . داره حالم از خودم بهم میخوره برنامم به هم ریخته از همینجا میگم از فردا به این وضع مسخره خاتمه میدم دیگه واقعا حالم از خودم بهم میخوره اونم بخاطر این بیدار بودنا و صبح خوابیدن . درضمن بیدار موندنم کلا پوچ شده و هیچ کاره مفیدی نمیکنم فقط pes بازی میکنم روانی شدم از این وضع . از فردا کلا خوابمو تنظیم میکنم میرم سراغ برنامه هام و به این وضع تخماتیک خاتمه میدم . رمان کوری هم چند روز پیش بدستم رسیده باید شروع کنم . ح
محمود دولت آبادی با وجود آنکه این روزها به عنوان یک چهره ادبی شناخته میشود، اما فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرد، او که متولد ۱۰ مرداد سال ۱۳۱۹ بود، در سال ۱۳۳۸ به تهران آمد و سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. از آغاز دهه چهل در کلاسهای نمایش آناهیتا شرکت کرد و به بازیگری تئاتر رو آورد و آرام آرام نوشتن را هم به صورت موازی آغاز کرد. او در دههٔ چهل در نمایشنامههایی از برتولت برشت و بهرام بیضایی و اکبر رادی نقش بازی کرد.
کلیدر» معروف
هجده تیر نود و هشت ! به سلامتی بیست سال گذشت! بیست سال دیگر هم باید بگذرد تا معلوم شود زیر سینک آشپزخانه نظام چه سوسکهایی لانه کرده بودند! یا شاید لانه کرده اند هنوز هم!
وقتی سال شصت و هشت امام را تشییع می کردند جمعیت داد می زد که علی رغم هشت سال جنگ و آوارگی و گاها گرسنگی علی رغم هزاران ترور علی رغم همه ویرانی ها از کرده خود در انقلاب پنجاه و هفت پشیمان نیست
اما امروز! امروز بیست دقیقه ای برجام را تصویب می کند با هر ای دست می دهد زیر با
دیروز کتاب میشل اوباما رو میخوندم و به داستان قابل فکری رسیدم. باراک اوباما زندگی سخت و پر از بی توجهی والدینش داشته؛ ولی هیچوقت درگیر اونها نبوده و در عوض همش به فکر تغییرات مثبت در آینده بوده. بعلاوه انسان خوشحال و رو به رشدی هست.
با یه برآورد حال خودم، دیدم دوست دارم یه تغییرات اساسی تو حال روز خودم بوجود بیاورم.
احساس خوشبختی و نشاط، یک ویژگی درونی هست و برعکس اون هم احساس خراب بودن اوضاع و سخت بودن زندگی و مظلوم بودن و غمگین بودن و خسته
آخرین ساعات آخرین کشیک طب اورژانس:۴:۴۰ : آقای هفتاد و چند سالهای با سابقهی تیموما (سرطان) و سابقهی بیست سالهی مشکلات قلبی را آوردند با اپیستاکسی (خونریزی بینی).۴:۴۵ : بیمار ویزیت شد. خونریزی متوقف شده. بیمار استیبل است.۴:۵۵ : بیمار شیرینگ شد. مایع دریافت کرد.۵:۱۰ : بیمار هنگام گذاشتن مش بینی زیر دستم ارست (ایست قلبی تنفسی) کرد. رزیدنت نبود (کجا بود؟ نمیدانم.) اتند نبود (کجا بود؟ خواب بود.) چه کسی توی بخش بود؟ فقط من بودم و یک پرستار. شروع کردم
1. اولین بار که رفتم کتابخونه ملی بهار 95 برای پایاننامهام بودش. همین که پشت میز نشستم گفتم اینجا یکی از اون جاهاییه که نمیذاره من به پایانِ خودم برسم. الان که دارم فکر میکنم میبینم جهل میتونه یکی از بزرگترین نعمتهای انسان باشه، که اگه نبود علم هم بیمعنی میشد. و چه روزهای سختی که من به یه شاخۀ جهلم پناه بردم تا درد یه شاخۀ دیگه رو فراموش کنم.
2. حدوداً دو ماه پیش کتاب سواد روایت نوشتۀ اچ. پورتر ابوت رو خریدم؛ این کتاب رو نشر اطراف
هوا خیلی خوب است، نه زمستان است و نه تابستان، بوی بهار میدهد انگار، صدای جیک جیک گنجشکهای نشسته روی شاخهی شاهتوت هم آتش لذتش را شعلهورتر میکند، خلاصه برای یک حالِ خوب، لااقل هوا مناسب است.
وارد آشپزخانه شدم، مادرم پشت ظرفشویی ایستاده است و برای خودش شعر میخواند، صورتش غمگین و ته چشمانش نم اشکی نشسته است، گفتم:
_چیه؟
_ هیچی!
_نه بخدا بگو، باز چی شده؟
_ هیچی بخدا!
نگاهش کردم، نگاهم کرد، خندید!
گفتم: پس چرا داری لالایی میخونی
نشسته ام روی صندلی، دست هايم را به هم گره زده ام .
هرچه فیلم جلوتر میرود حس میکنم قلبم تند تر میزند، بعد یک هویی از یک جایی به بعد بغض میگیرتم، بعدِ بعدِ بعد تر آن جا که مامانِ از تلوزیون صحنه ی کشته شدن پسرش را میبنید، بغضم میترکد و اشک هايم سرازیر میشود
فیلم تمام شده ولی هنوز توی فکر فائزه و شهاب داستان هستم.
+تو سطحییی.تو سطحییی. نمی تونی. نمی تونی.الان نشستی و به خیال خودت داری فکر میکنی، اما نمی تونی.
÷چرا میتونم. اونقدر بهش فکر می کنم تا بتونم.
+کِی اون وقت؟ تا شنبه میخوای دست دست کنی؟ نمیشه که. معلوم نیست.
÷میشینم کتابای مورد علاقهمو دور می کنم؛ میشینم رو کاغذ ویژگی هاشو مینویسم.از دل شخصیت هام شخصیت خودمو در میارم.
+هی کتاب. کتاب. اره خب. کتاب نسبتا زیاد خوندی. ولی چه فایده وقتی نشستی قلم بزنی. عرق بریزی. اون همه ایده ی در نطفه مرده. اون ه
دانلود کتاب سه 3 رفیق از ماکسیم گورکی pdf دانلود بصورت رایگان از سایت ونوس نت. دانلود رمان سه رفیق
گورکی در سه رفیق، به همانگونه که در
رمانهای دیگر خود، چه در ارائه احساسات جمعی و چه در ارائه احساسات
قهرمانان رمان، نشان میدهد که از مهارت شگفت انگیزی برخوردار است.
بخشی از متن کتاب:
در هر جماعت یکی هست که خود را در محل و
موقع مناسب خویش احساس نمیکند، و این وماً به این معنا نیست که او بهتر
یا بدتر از دیگران است. لازم نیست که شخص فکر
چند روزه اعصابم خرده .
برای اولین بار یه بیماری شیرخوار ۲ ماهه رو تشخیص ندادم
Infantile spasm (اسپاسم شیرخوارگی) .
اعصابم خیلی خرده .
خیلی .
تقصیر خودمه که اعتماد کردم به شرح حال مادر پدرش که پرستار بودن و به من شرح حال دادن که چشمهاش ترشح داره و چشمهاش رو ا ز دیروز تا به حال انگار سختشه باز کنه .
معاینه اش ک کردم هرکار کردم بیدار بشه که چشمهاش رو باز کنه نشد ولی اون لحظه هیچ علامت دیگه ای نداشت ! نه اسپاسمیدیدم ، نه چیزی !
از اون طرف مامانش تو
یه عکسه طنز الان گذاشتم که به نویسنده های رمان ماکانی بر نخوره یه شوخیه خودمونی بود خودمم دارم مینویسم دیگه ناراحت نشید و اینکه فردام با موزیک جدید میتریم دیگه. ایرانی اصله اینهمه مغزموم فسفر از دست داد و در اخر اگه تو کامنت به جای چشات اصله ایرانه مینوشتیم چشات ایرانیه اصله الان چهار بلیط برده بودیم /=اها راستی پارت سی و چهارمم بخونید خودم عاشقشم
شاید اغلب این جمله را شنیده باشید که سالمندان آرزو دارند در منزل شخصی خودشان دوران سالمندی خود را بگذرانند. در این مقاله به شما راهکارهایی ارائه می دهیم که بتوانید شرایطی را فراهم آورید تا دوره سالمندی خود را در خانه خودتان بگذرانید. برنامه ریزی کمی سخت است زیرا شما هرگز نمیدانید شرایط شما به چه صورت تغییر خواهد کرد، اما شما می توانید با انجام اقداماتی موفق شوید که دوران سالمندی را در خانه خودتان باشید.
چگونه دوران سالمندی را در خان
هنوز فکر میکنی برایم مهم نیستی؟ كه به تو فکر نمیکنم؟!از بویِ لباسهايم می فهمند که عطر تو را میزنماز عطر تنم می فهمند که در خاطره هايم قدم می زنیاز محو نگاهم به ماه می فهمند كه دلتنگ توامدیگر نمی توانم پنهانت كنماز نوشته هايم می فهمند هنوز از تو می نویسم .
شانزده سال by منیژه آرمین
My rating: 3 of 5 stars
شخصیت های این رمان اگرچه شخصیت های دو رمان قبلی آرمین یعنی "شب و قلندر" و شباویز هستند اما برای ارتباط برقرار کردن با این اثر نیازی نیست ااما آن دو رمان را خوانده باشید.خب نویسنده در پرداخت شخصیت هایی که از رمان های قبلی آورده کمی مسامحه کرده اما چیز زیادی را از دست نخواهید داد "احمدشاه گریه می کرد و از آغوش مادر جدا نمی شد. محمدحسن میرزا تقریبا فراموش شده بود و این فراموش شدگی را همواره به یاد داشت. وداع
آنتوان دو سنت ـ اگزوپری (۱۹۰۰-۱۹۴۴)، نویسنده و خلبان فرانسوی، حدود هشتاد سال پیش داستان مکاشفهای را که در صحرای افریقا برایش اتفاق افتاده بود نوشت و نام اثرش را Le Petit Prince (شازده کوچولو) گذاشت. اگزوپری ۴۴ سال زیست و در سانحه هوایی کشته شد. زبان اصلی رمان اگزوپری فرانسه است. او رمانش را اولین بار در امریکا منتشر کرد.
شازده کوچولو از بهترین کتابهای قرن بیستم محسوب میشود. این رمان به بیش از ۲۵۰ زبان دنیا ترجمه شده و خوشبختانه بارها مترجمان ا
امروز تولد خواهرم بود، از صبح کلی به خودم رسیدم و بهترین لباسم رو پوشیدم.
خواهرم میگفت عالی شدی، شیطون میخوای من به چشم نیام؟
خندیدم و تو دلم گفتم حیف هیچوقت به چشمِ اونی که باید، نیومدم.
عصر که شد مهمون ها یکی یکی اومدن، خواستم درو ببندم که باهاش روبرو شدم. فکر کردم مثل همیشه توهم زدم اما نه.انگار واقعا خودش بوداما آخه اون که قرار نبود بیاد.
خودمو زدم به کوچه علی چپ و دعوتش کردم بیاد تو، سرشو انداخت پایین و وارد شد. تو کل مهمونی زیر چشمی نگ
چند وقت پیش که رفته بودم تو گروه ترجمه، یه مسابقۀ ترجمه گذاشته بودن که واقعا ساده بود، منم شرکت کردم؛ اما اصلا بهم مزه نداد. وقتی با م دربارۀ رمانهایی که خوندیم صحبت میکنیم نمیآم هرچی مقالۀ تخصصی در زمینۀ ادبیات داستانی خوندم براش تکرار کنم. راستش دیگه وقتی که با ن میرم کافه منچ بازی نمیکنم؛ چون اصلا بلد نیست و اون برد هم بیمزه میشه. از این نمونهها کم نیست و غرض از گفتنش این نیست که نشون بدم خیلی فهمیدهام و اینجور حرفا، نه. قضیه
دوربین ریز 1.2مگاپیکسل AFD بسیار کوچک است که بدلیل جدا بودن سر لنز از برد دوربین و همچنین نداشتن کیس سر لنز را در هر محلی بصورت غیر قابل دید قرار دهید میتوانید با کمک آن به راحتی به منزل ، فروشگاه و یا محل کارتان نظارت داشته باشید.
این دوربین در حال حاضر کوچکترین و ریزترین دوربین موجود در بازار ایران است که هم اندازه یک نخود میباشد و از این رو می تواند ، یک دوربین مراقبتی ( منظور از مراقبتی این است که مثلا فرد این دوربین را برای نظارت بر کار پر
با بالارفتن سن، ترک کردن بعضی عادات کار آسانی نیست. حتی ممکن است برخی رفتارهای دیگر نیز به این عادات اضافه شوند. حتما به این مشکل برخوردهاید که سالمند شما از خوردن دارو اجتناب کند و یا حتی مصرف داروی خود را فراموش کند.سالمندان به دلیل کهولت سن، دچار فراموشی و حواس پرتی میشوند. دارو یکی از مسائل مهمی است که سالمندان با آن روبرو هستند. بدن در سنین کهنسالی ویتامین کمتری جذب میکند. به همین دلیل بسیاری از سالمندان را دیدهایم که قرص کل
۱. تاکنون بیش از ۱۲۹ میلیون کتاب متفاوت به چاپ رسیده است.
طبق آمارهای گوگل ۱۲۹۸۶۴۸۸۰ عنوان کتاب تا سال ۲۰۱۰ در سراسر دنیا به چاپ رسیده است.
"حتما این عدد تاکنون افزایش پیدا کرده پس میشه مطمئن بود که انتخاب های زیادی برای مطالعه داریم."
۲. گرانترین کتابی که تا امروز فروخته شده ۳۰.۸ میلیون دلار قیمت داشته است.
بیل گیتس با پرداخت ۳۰.۸ میلیون دلار مجموعه خطى لستر (دستنوشتههای لئونادو داوینچی) را خریداری کرد.
"اما خیلی نگران نباشید چون اح
یکی از استادامون برامون کتابی گرفتن که از خود نویسنده به دست ما رسیده؛ که از قضا خود ایشون داخل کتاب یه چیزایی یادداشت کرده؛ برای من خیلی هیجان انگیز بود که یادداشت مستقیم نویسنده رو بخونم. بنابراین اون کتاب که دست نوشته نویسنده رو داشت خودم برداشتم. و خدا رحم کرد که خودم برداشتم؛ چون یکی از همکلاسی هام گفت من اگه باشم پاکش میکنم خودم مینویسم. فکرشو کن میخاست دست خط نویسنده کتابو پاک کنه!!!!
یه رسم خیلی خیلی خوبی تو کشورهای اروپایی هست که نو
درباره این سایت